- آقاگل
- پنجشنبه ۲۴ ارديبهشت ۹۴
- ۰ نظر
و جوانک مهندس روزها را با صدای دلنشین این دو چغوک خوش بیان به سر کردی و صبح ها با نوای خوش الحانشان بیدار همی گشت. و چه مشکلاتی که بر سر جوان پیش آوردند این دو مرغ زیرک! روزی به زیر تخت گریختی و روزی در ظرفی مبحوس شدند و روزی بر سر میهمانان بنشستند.
باری، ایام گذشت و دو چغوک کوچک اندک اندک بال گسترانیدن دانسته و روز جدایی فرا همی رسید!
و چه بد روزیست این روز!
جوانک هر دو را در دست گرفت به گوشه ایوان برفت و از چهار طبقه آن ها را پرواز بداد. یکی به درختی جست و دیگری ابتدا پر و بال بسیار بزد و سپس اوج گرفت وچرخی زد اندر آسمان آبی.
و جوانک را عشق این دو بسیار در دل بود و سخت بود دل کندن از خاطرات.
اندک زمانی بعد چقدر دردناک بود که دیگر نمیتوانست بفهمد کدام یک گنجشک اوست، در میان صدها چغوک گمشان کرده بود.
به گفته ویکی پدیا:
ساری گلین (به ترکی آذربایجانی: sari galin) یکی از تصنیفهای فولکلور آذربایجان و ارمنستان است که در میان مردم قفقاز، آذربایجان، ارمنستان، ایران و ترکیه متداول است.
متن تصنیف:
ساچێن اوجون هؤرمهزلهر.
گۆلۆ سولو (قونچا) درمهزلهر
سارێ گهلین
بو سئودا نه سئودادێر
سهنی مهنه وئرمهزلر
نئینیم آمان، آمان
سارێ گهلین
بو دهرهنین اوزونو،
چوْبان قایتار قوزونو،
قایتار ماسان قوزونو،
اولدورم اوزومو،
نة اوْلا بیر گۆن گؤرهم
نازلی یاریمین اؤزؤنو
نئیلیم آمان، آمان
سارێ گهلین
عاشیق ائللهر آیرێسێ،
شانا تئللهر آیرێسێ،
آیرێسێ بیر گۆنۆنه دؤزمهزدیم.
اوْلدۆم ایللهر آیرێسێ
نئیلیم آمان، آمان
سارێ گهلین
ترجمه
طبیعی است که امشب عده ای از شوق سرشان به سقف بخورد و عده ای از فرط غم واندوه سرشان به سنگ!
و البته که هیچکدام از این دو نه پایان دنیا است و نه شاه راه خوشبختی!
و فردا شروعی دوباره است برای هر دو، شروعی که باز خوب بودن یا نبودنش به دستان خود ماست و تصمیم های آینده مان.
امشب و در دل خوابگاه وقتی شور و حال دوستان را دیدم به قول حافظ گفتنی: "یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو"
سال پیش دقیقا همین حس و حال را بنده و دوستان ما داشتند. روزهایی که نا امیدی و یاس از آن بر من میبارید و دم نمیتوانستم زد از فرت غم و اندوه! اما حال بعد ازگذشت یک سال و پاره کردن یکی دو پیرهن بیشتر به روشنی حرف استاد الاساتید خود پی برده ام که همین سخنان را در گوش من می خواند. و چه شیرین سخنی بود این تک جمله که بعدها به عظمتش پی بردم: " دنیای هر کس به اندازه آدم های خوبیست که می شناسد و نه به اندازه کتاب هایی که با خود حمل می کند."
و چند شب پیش بود که با تنی از دوستان و یاران غار خود که یکی در دانشگاه اصفهان تحصیل می کرد و انصراف داد و دیگری در دانشگاه شریف در حال تحصیل است و اندک زمانیست که سخت دچار کسالت شده است گفت و گو می کردیم. و بعد از آن خود را دیدم و جایگاه حال حاضرم را،شهری خوب و دلنشین، دوستانی بهتر از برگ درخت، اساتیدی به غایت تمام انسان، و جایگاه اجتماعی درخور میان این اجتماع. و باز دوستانی به خاطرم آمدند که سال پیش حالشان چه بسا بدتر از من بود و حال هرکدام به کاری مشغولند، چندتایی تشکیل خانواده داده اند و یکی دونفرهم در آزمون امسال رتبه هایی درخور کسب کرده اند ( و چه بسیار جالب که امشب همه این یاران قطعا در حال تماشای بازی بارسا- بایرن خواهند بود).
و این بار به خاطر می آورم این تک جمله را، که حسن ختام خوبیست بر گفته ها و نصایح ما:
"نگران فردایت مباش
خدای دیروز و امروزت
خدای فردایت هم هست"
مجمع جهانی اقتصاد (WEF) در گزارشی با عنوان «شاخص رقابتپذیری گردشگری و سفر» در سال 2015 با مطالعه 141 کشور جهان، در نهایت ایران را به عنوان اقتصادیترین و ارزانترین مقصد گردشگری جهان شناخت.
صفر را بستند
که ما به بیرون زنگ نزنیم !
از شما چه پنهان ....
ما از درون زنگ زدیم !
"اکبر اکسیر"
از این جهت که سرانه مطالعه کشور بسیار پایین است و این درحالیست که بسیاری از مردم ما اصولا فرهیخته بوده و تنها دلیل مسلم آن ها نبود وقت فراغت جهت خواندن کتاب است (حال چگونه است که برای فضای سایبری وقت بسیار دارند بماند!) از این روی برای درهم شکستن نقشه های اهریمن جهانی! پیشنهاد کتاب صوتی را به این دوستان پیشکش می کنیم. باشد که مورد قبول این قشر اصولا فرهیخته جامعه قرار گیرد.(+)
الفقیرالحقیر " آقاگل این قشر فرهیخته "
ایامکم سعیدا
الطافکم مزیدا