۳۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

سه دو یک

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۲۵ خرداد ۹۴
  • ۴ نظر

سه دو یک

سه دو یک

امتحان می کنیم.....

خب ظاهرا صدا میرسه. :)


س.ن:

باری پس از تحمل مشقت های فراوان و سختی های زیاد بالاخره موفق به نسب یک ویندوز همایونی خوب بر روی لبتاب همایونیمان شدیم.(به تنهایی!- فخر فروشی از بنده نگارنده.)

باشد که چرخ این ویندوزک نو رسیده برایمان بچرخد.

البته و صد البته متاسفانه تمامی فایل ها و پوشه هایمان پریدند و به خاکستری مجازی تبدیل شدند.

که خدا رحمتشان کناد.....

و باز خدا را شکر، به قول شاعر که می گوید:

تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز.


شرح حال ماست به راستی! که الحق چه خوب! قبل از به فنا رفتن ویندوزک( خدا رحمتش کناد) فایل های تمرین هایمان را برای چندی از دوستان ایمیل ( بااین اوصاف از همین حال تحت پیگرد فرهنگستان زبان فارسی قرار خواهم گرفت!!!- دلنگرانی از بنده نگارنده ) نموده بودیم وگرنه حال دست ما کوتاه و خرما بر نخیل....

و دست آخر باز سپاس خدای را عز و جل که طاعتش موجب رحمت است و به مزید اندرش موجب نعمت.

هر ویندوزی که نسب گردد ممد حیات است و فضای مجازیش مفرح ذات!


س.ن2: اگر مشکلی در متن بود بر بنده نگارنده و این طفل نوپا ببخشایید زیرا که این چند روز حقیقتا دوران برزخی بود که چه خوب و چه بد بگذشت. و حال ما مانده ایم و ویندوزی نوپا و پروژه هایی که از نو می باید نوشت......

امان....

  • آقاگل ‌‌
  • يكشنبه ۲۴ خرداد ۹۴
  • ۶ نظر

لبتاب همایونی مان تا اطلاع ثانوی از کار افتاد 

این پیام تنها بدین منظور صادر شده

 و فاقد هرگونه ارزش هنری است...

:(((

شهر دیجیتال

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۲۱ خرداد ۹۴
  • ۲ نظر


س.ن: در این چند وقت به اسرار دوستان اندر فضای مجازی با دوستان قدیم هم گروهی شدیم!!!

حوادث جالبی در جریان است سر فرصت در موردش خواهم نوشت.

امان ...

اگه تحریما برداشته بشه...

  • آقاگل ‌‌
  • چهارشنبه ۲۰ خرداد ۹۴
  • ۵ نظر


س.ن: من هیچ حرفی ندارم!

بگذار تا مقابل روی تو بنگریم

  • آقاگل ‌‌
  • چهارشنبه ۲۰ خرداد ۹۴
  • ۱ نظر

بگذار تا مقابل روی تو بگذریم

دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

شوقست در جدایی و جورست در نظر

هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم

روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست

بازآ که روی در قدمانت بگستریم

ما را سریست با تو که گر خلق روزگار

دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من

از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

ما با توایم و با تو نه‌ایم اینت بلعجب

در حلقه‌ایم با تو و چون حلقه بر دریم

نه بوی مهر می‌شنویم از تو ای عجب

نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم

از دشمنان برند شکایت به دوستان

چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم

ما خود نمی‌رویم دوان در قفای کس

آن می‌برد که ما به کمند وی اندریم

سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند

چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم

"سعدی"


س.ن: آلبوم نوا مرکب خوانی-محمدرضا شجریان.

تنها باید گوش جان سپرد و گوش داد و دیگر هیچ.

متقاضی کار-مهندسی شیمی

  • آقاگل ‌‌
  • سه شنبه ۱۹ خرداد ۹۴
  • ۳ نظر
س.ن: تمساح نام برده دارای مدرک مهندسی شیمی بوده و از آنجایی که بازار کار را خراب دیده به تاسیسات خوری روی آورده است گویا!!!!! دیر نباشد که ما نیز چنین کنیم....


یک تمساح گرسنه از یکی ازتالاب های فصلی عسلویه وارد تاسیسات صنعت گاز ایران در این منطقه و منطقه پارس شد تا آنجا چیزی برای خوردن پیدا کند!
 
 
مجله مهر: ورود بی سروصدای این تمساح بزرگ به یک منطقه صنعتی ویژه اتفاق بامزه ای را برای کارکنان این منطقه رقم زد. این تمساح هیچ مزاحمتی برای کارکنان به همراه نداشت و در نهایت با کمک کارکنان این مجموعه صنعتی به تالاب بازگردانده شد.
 
 
 

آب را گل نکنیم...

  • آقاگل ‌‌
  • سه شنبه ۱۹ خرداد ۹۴
  • ۱ نظر


النّبیّ صلَّى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم أنّه مرّ بسعد و هو یتوضّأ فقال ما هذا السّرف یا سعد؛ قال أفی الوضوء سرف؟ قال: نعم و ان کنت على نهر جار


پیامبر اکرم (صلَّى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از کنار شخصی که وضو می‌گرفت، گذر کرد و فرمود: این اسراف برای چیست؟ آن شخص گفت: آیا در وضو هم اسراف هست؟ فرمود: آری، اگر چه کنار نهری جاری باشی.

تفسیر الصافی، ج 3، ص 187 

س.ن: جمله درج شده بر بطری آب معدنی در کشور استرالیا!!

که حدیثی است از حضرت محمد(ص). 


…Do not Waste Water Even if you were at A Runnig Stream 
PROPHET MUHAMMAD

خواهی به شعر نابت مهمان کنم...

  • آقاگل ‌‌
  • يكشنبه ۱۷ خرداد ۹۴
  • ۳ نظر

شاید که حال و کار دگر سان کنم

هرچآن به است قصد سوی آن کنم

عالم به ماه نیسان خرم شده است

من خاطر از تفکر نیسان کنم

در باغ و راغ دفتر دیوان خویش

از نثر و نظم سنبل و ریحان کنم

میوه و گل از معانی سازم همه

وز لفظ‌های خوب درختان کنم

چون ابر روی صحرا بستان کند

من نیز روی دفتر بستان کنم

در مجلس مناظره بر عاقلان

از نکته‌های خوب گل‌افشان کنم

گر بر گلیش گرد خطا بگذرد

آنجا ز شرح روشن باران کنم

قصری کنم قصیدهٔ خود را، درو

از بیتهاش گلشن و ایوان کنم

جائی درو چو منظره عالی کنم

جائی فراخ و پهن چو میدان کنم

بر درگهش ز نادره بحر عروض

یکی امین دانا دربان کنم

مفعول فاعلات مفاعیل فع

بنیاد این مبارک بنیان کنم

خالی خمم فتاده ز صافی می
خواهی به شعر نابت مهمان کنم...