۱۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

#چالش_اهدای_زندگی

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۹۷
  • ۸۸ نظر

س.ن: از یک خرداد نود و شش تا سی و یک اردیبهشت نود و هفت. امروز روز اهدای عضو، اهدای زندگی است. یک سال از نوشتن این پست می‌گذرد. برخی پست‌ها را باید بازنشر کرد. نمی‌دانم این مطلب را قبلاً خوانده‌اید یا نه. ولی می‌خواهم خواهش کنم یکبار دیگر با محتوای این پست مهربان باشید. و مهربانی‌تان را با دیگران به اشتراک بگذارید. متشکرم.


من، یک درخواست از هر کسی که این وبلاگ را می‌خواند دارم، می‌خواهد بلاگر باشد یا نه. چه این بنده حقیر را از سر اشتیاق بخواند یا به طور اتفاقی گذرش به اینجا افتاده باشد:


البته ان‌شالله که هیچ اتفاق تلخی را در زندگی‌ تجربه نکنید و حتی خون از دماغتان جاری نشود. ولی لحظه‌ای به این فکر کنید: 

«چند درصد از کسانی که روزانه بارها و بارها از خیابان عبور می‌کردند اطلاع داشتند که این بار، بارِ آخرشان است؟ چند درصدشان می‌دانستند که دیگر قرار نیست هر روز صبح از این مسیر بگذرند؟ چند درصدشان قبل از وقوع حادثه به مرگ فکر کرده بودند؟»

 

درخواستم این است:

 همین الآن که این متن را می‌خوانید یک یا دو یا هر سه گزینه پایین را انتخاب کنید و انجام دهید:


1- اگر این مطلب را می‌خوانید وارد سایت اهدای عضو شوید. و در آن ثبت نام کنید.(کمتر از دو دقیقه وقت‌تان را می‌گیرد.) 

2- اگر می‌توانید حداقل 5نفر دیگر را از بین دوستان و آشنایان برای ثبت نام در این سایت راضی کنید.

3- اگر دوست داشتید در وبلاگ‌ یا کانال‌های تلگرامی‌تان به معرفی این چالش و سایت اهدای عضو بپردازید.  

 

آدرس سایت اهدای عضو


و اینکه، هرکس این پست را می‌خواند دعوت، هر چند نفری را هم که می‌شناسد دعوت.  

بخوانید:

+هلما(سکوت من صدای تو) + بیداری رویاها + حریری به رنگ آبان +هلما +miss bell +حامد سپهر + مصطفی فتاحی اردکانی + آسوکاا

 س.ن: 

+ یک مورد دیگر، در نزدیکی ماه مبارک رمضان هستیم. در کنار دیگر عبادات‌تان اگر امکانش را دارید امسال نذر کنید تا به نزدیک‌ترین واحد اهدای خون شهرتان بروید و یک واحد خون اهدا کنید. (البته که این متن متعلق به سال گذشته است. ولی اگر موقعیتش را دارید اهدای خون را در هر حالی فراموش نکنید.)

+مورد دوم نیز در ارتباط با همین ماه مبارک است. اگر مایل به شرکت در ختم گروهی قرآن هستید اینجا (وبلاگ بانوچه) را بخوانید. (این لینک هم به‌روز شد.)

همراه با مناجات سحرگاهی-سحرگاه پنجم

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۹۷
  • ۲ نظر

خدایا! نه شناخت تو را توان1 و نه ثنای تو را زبان و نه دریای جلال و کبریای تو را کران2، پس تو را مدح و ثنا چون توان؟ تو را که داند که تو را دانی تو، تو را نداند کس، تو را تو دانی و بس...!

الهی! اول تو بودی و آخر تویی، همه تویی و بس، باقی هَوَس.

ما را سر و سُودای کسی دیگر نیست

در عشق تو پَروای کسی دیگر نیست

جز تو دگری جای نگیرد در دل

دل جای تو شد جای کسی دیگر نیست...

1- قدرت، طاقت. 2-کناره


س.ن: دوستی خواسته بود که از متن‌های اینجا استفاده کنه. باید بگم نشر مناجات‌های سحرگاهی به هر شکلی، با منبع، بی منبع، در کانال، اینستاگرام یا هر مکان و شبکۀ مجازی دیگه‌ای نه فقط مجازه، که مستحب هم هست! و باعث خوشحالی بنده هم خواهد شد.

همراه با مناجات سحرگاهی-سحرگاه چهارم

  • آقاگل ‌‌
  • يكشنبه ۳۰ ارديبهشت ۹۷
  • ۱۸ نظر

خداوندا! تو ما را جاهل خواندی، از جاهل جز جفا چه آید...؟

الهی! فریاد از این خواریِ خود، که کَس را ندیدم به زاریِ خود، فریاد از این سوز که از فوت تو1 در جان ما، در عالم کس نیست که ببخشد به روز و زمان ما.

در عشق تو که مست و گهی پَست شوم

وز یاد تو که نیست و گَهی هَست شوم

در پَستی و مَستی ار نَگیری دستم

یکبارگی  ای نگار از دَست شوم

1-درگذشتن تو، از یاد بردن تو

لحظه‌های سخت خداحافظی

  • آقاگل ‌‌
  • شنبه ۲۹ ارديبهشت ۹۷
  • ۱۸ نظر

سفر هفده ساله‌ای به پایان رسید. کتابی با هفده فصل تمام شد. شماره یک‌ها همیشه تنها‌ترین بازیکن‌های زمین‌اند. تنهای تنهای تنها..

توضیح عکس: آخرین دقایق بازی جان لویجی بوفون برای تیم یوونتوس و پایان هفده سال بازی در پیراهنی که مثل پوست دومش بود. 

همراه با مناجات سحرگاهی-سحرگاه سوم

  • آقاگل ‌‌
  • شنبه ۲۹ ارديبهشت ۹۷
  • ۱۱ نظر

الهی! هرچه بی‌طلب به ما دادی، به سزاواری(لیاقت) ما تباه مَکُن؛ و هرچه به ما کردی از نیکی، به عیب ما بُریده مکن؛ و هرچه نه به سزای(پاداشت) ما ساختی، به ناسزائی(نالایقی) ما جدا مکن.

الهی! آنچه ما خود را کِشتیم به بر میآر و آنچه تو ما را کِشتی آفت ما را از آن باز دار، من چه دانستم که مُزدور(مزدبگیر) را اوست که بهشت باقی او را حظّ(لذّت) است و عارف اوست که در آرزوی تو یک لحظه است، من چه دانستم که مُزدور در آرزوی حور و قصور(قصرها) است و عارف در بحر عیان غرقۀ نور است.

یارب تو به فَضل مُشکلم آسان کن

از فضل و کَرَم درد مرا دَرمان کن

بر من مَنگر که بی‌کَس و بی هُنرم

هرچیز که لایق تو باشد آن کن...

همراه با مناجات سحرگاهی-سحرگاه دوم

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۲۸ ارديبهشت ۹۷
  • ۱۴ نظر

الهی! نام تو ما را جَواز و مهر تو ما را جَهاز؛ الهی! شناخت تو ما را اَمان و لطف تو ما را ایمان؛ الهی! فضل تو ما را لَوا(نشانه،پرچم) و کنف(سایه،جانب) تو ما را مَأوی(پناهگاه).

الهی! ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی، مؤمنان را گُواهی. چه بود که افزایی نگاهی...

اِی جملۀ بی کسان عالم را کَس

یک جو کَرَمَت تمام عالم را بَس

من بی‌کَسم و کَسی ندارم جز تو

یارب تو به فریاد من بی‌کَس رَس

همراه با مناجات سحرگاهی-سحرگاه اول

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۷
  • ۱۶ نظر

الهی! اِی کریمی که بخشندۀ عطایی؛ و اِی حکیمی که پوشندۀ خطایی؛ و اِی اَحدی که در ذات و صفات بی همتایی؛ و اِی خالقی که راهنمایی؛ و اِی قادری که خدایی را سزایی؛ به ذاتِ لایزالِ خود و به صفاتِ با کمالِ خود و به عزتِ جلالِ خود و به عظمتِ جمالِ خود که جانِ ما را صافیِ خود ده؛ دلِ ما را هوایِ خود ده؛ چشم ما را ضیاءِ خود ده؛ و ما را آن ده که آن به.

یا رب تو مرا اِنابَتی روزی کن

شایسته خویش طاعتی روزی کن

زان پیش که فارغ شوم از کار جهان

اندر دو جهان فراغَتی روزی کن

نظرسنجی رمضانیه

  • آقاگل ‌‌
  • چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۹۷
  • ۳۲ نظر

امشب نشسته بودم و دو سالی را مرور می‌کردم که به بهانۀ ماه رمضان پست‌های مناسبتی می‌نوشتم. به دلایلی رمضان را بسیار دوست دارم. مادر می‌گوید همان سال که ماه رمضان در تعطیلات عید بود به دنیا آمدی. و اول قرار بود نامت رمضان باشد و نه سعید. لااقل فکر می‌کنم خیلی شانس آورده‌ام که پدربزرگ(که ان‌شالله روحش قرین آرامش باشد) قرآنش را باز کرده و به سورۀ هود و آیۀ 105 رسیده و نامم را سعید انتخاب کرده است. بگذریم؛ از بحث دور نیفتم. از دوست‌داشتنی بودن رمضان و مقدس بودنش می‌گفتم. به همین بهانه هم بوده که در این دو سال دسته پست‌های مناجات رمضانیه و سی‌ سحر سی دقیقه با کتاب را می‌نوشتم. و امشب که اولین سحر از این ماه مبارک است، دارم فکر می‌کنم امسال چه کار می‌توان کرد؟ پیشنهاد شما چیست؟ چه کنیم؟ 

1- تذکره‌‌الاولیاء بخوانیم؟ 

2- کتاب دیگری را بخوانیم؟ (گلستان، بوستان، مثنوی یا هر کتاب دیگری) 

3- در این برهۀ حساس کنونی کی حوصله کتاب‌خواندن را دارد؟ پس بیخیال کتاب خواندن شویم و بچسبیم به کار دیگری که خیر دنیا و آخرت در آن باشد؟ 

4- در این برهۀ حساس کنونی! اصلاً بهتر است من بیخیال این پست‌ها شوم و به جایش از سیاست و دلار بنویسم؟ 

5- کلاً هیچ نگویم و ببندم بروم پی کار و بارم؟ 

6- یا اینکه پیشنهاد بهتری دارید؟