پدرم می‌گفت شب عملیات کربلای چهار عده‌ای از نیروها وقتی دیدند که عملیات لو رفته و همین طور داریم تلفات می‌دهیم هرچه دم دستشون بود رو برداشتند و زدند به قلب دشمن. می‌گفت اگر این کار رو نمی‌کردند شاید 12هزار شهید نمی‌دادیم. شاید الآن عده زیادی از اون 12هزار نفر زنده بودند و کنار خانواده‌هاشون بودند. 

می‌گفت فاصله حماقت با شجاعت به اندازه یک تار موست. یک تار مویی که ممکنه سرنوشت هزاران نفر رو تعیین کنه.

و حالا بعد از گذشت حدود سی سال از اون شب نفرین شده فاجعه پلاسکو رخ داد. پلاسکو یک فاجعه تمام عیار برای مدیریت بحران این کشور بود. فاجعه‌ای که من رو یاد شب عملیات کربلای چهار میندازه.

 اگرچه عده‌ای خاص و معلوم الحال دوست دارند تا از دل هر فاجعه‌ای حماسه آفرینی کنند! 

ولی فاصله حماسه و حماقت به اندازه یک تار موست!