معتقدم اگرچه رقابت‌های المپیک بزرگترین رقابت ورزشی در سطح جهان هست. با این حال رقابت‌های پارالمپیک چیزی فراتر از رقابت هست. در پارالمپیک شما با نمود واقعی انسانیت مواجه‌اید و نه یک رقابت.

 جایی که رنگ مدال برای هیچ یک از این ورزشکارها مهم نیست. برایشان مهم اول انسانیت و منش پهلوانانه است و بعد رنگ مدال‌هاشان.

پارالمپیک به درستی نه یک رقابت ورزشی که یک رفاقت ورزشی است. رفاقت‌هایی که هر کدام‌شان به صد مدال المپیک میارزد.

ورزشکارهای پارالمپیکی مصداق بارز آن جمله هستند که می‌گفت: "بگذار عظمت در نگاه تو باشد! نه در آنچه بدان می‌نگری." حقیقتا نقض عضو به هر دلیلی که باشد هرگز به معنای یک سد نبوده و نیست.

 گرچه هرآنچه من بگویم در عظمت و بزرگی این پهلوانان کم است. و هرگز قادر به توصیف ذره‌ای از حالات و زندکی‌شان نخواهم بود. اما لازم دانستم که در این مورد حتما بنویسم. 

پارالمپیک را اگر بخواهیم معنا کنیم باید بگوییم "انسان‌ها به توانایی‌هایشان شناخته می‌شوند. نه ناتوانایی‌هایشان!"

با آرزوی توفیق برای ورزشکاران کشورمان. ورزشکارانی که خیلی‌هاشان از جانبازان عزیزمان هستند. همان‌هایی که در سال‌هایی نه چندان دور اثبات کرده‌اند وقتی حرف از پهلوانی باشد همچون کوه استوارند و حرف اول و اخر را می‌زنند.




تصویر:

ابراهیم رنجبر عزیز، شانزده ساله بود که راهی جبهه گشت.  در سال 1365 در شلمچه (عملیات کربلای پنج) جانباز شد. سی سال بعد در المپیک ریو در بخش تیر و کمان مختلط همراه با خانم زهرا نعمتی مدال نقره گرفت.

زهرا نعمتی بزرگوار، ورزشکاری که در المپیک نیز حضور داشت و پرچمدار کشور عزیزمان بود. و باعث سرافرازی کشور عزیزمان شد. دختری که هرچه از عزت و بزرگیش بگیم کم گفتیم. یک شیر زن ایرانی. سال 83 در یک سانحه رانندگی مجبور شد از ورزش تکواندو فاصله بگیرد. اما این پایان کار قهرمان نبود. بعدها به ورزش تیر و کمان روی آورد و فقط هشت سال گذشت تا در پارالمپیک لندن موفق به کسب مدال طلا شود. و در پار المپیک ریو نیز همراه با ابراهیم رنجبر عزیز موفق به کسب مدال نقره بخش مختلط گشت.