در آدمی عشقی و دردی و طلبی و خارخاری و تقاضایی هست که اگر صد هزار عالم، ملک او شود. او نیاساید و آرام نیابد . این خلق به تفصیل در هر پیشه‌ای حرفتی، صنعتی و منصبی و تحصیل نجوم و طب و غیر ذلک می‌کنند و هیچ آرام نمی‌گیرند، زیرا آنچه مقصود است بدست نیامده است.
 آخر، معشوق را " دلارام " می‌گویند. یعنی که دل به وی آرام گیرد. پس به غیر، چون آرام و قرار گیرد؟ این جمله خوشی‌ها و مقصود‌ها چون نردبانی است. و چون پله‌های نردبان جای اقامت و "باش" نیست، از بهر گذشتن است. خنک او را که زودتر بیدار و واقع گردد تا راه دراز، بر او کوتاه شود، و در این پایه‌های نردبان، عمر خود را ضایع نکند...

 "فیه ما فیه"

"مولانا جلال الدین بلخی"


+پیشنهاد ویژه






دریافت
مدت زمان: 6 دقیقه 45 ثانیه 

اپرای عروسکی مولانا