- آقاگل
- شنبه ۱۳ تیر ۹۴
- ۵ نظر
امروز صبح یکی از دوستان ( مهندس محسن رحمانی دوست داشتنی) برایمان از دوران خوابگاه خاطره ای نقل کرد .
و همین جرقه ای بود بر انبار خاطرات مخفی در پستوی ذهن ما....
باری، از تصویر زیر بگوییم.
مزین به خط استاد حسن انصاری ( از بچه های خون گرم جنوب و بندر بوشهر) و یادگاری که از آن دوران برای بنده حقیر مانده و حاشیه نویسی های دوستان بهتر از برگ درخت ما که زحمت کشیده اند و جملاتی به یادگار برای این بنده نگارنده مرقوم فرموده اند.
برای تک تک شان آرزوی توفیق نموده و امیدوارم در پناه حق موفق و موید و مظفر و منصور بوده و باشند....
....
" دگر آن شبست امشب که زِ پی سحر ندارد ...
من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد " ...
دوستان انتشارات فصل پنجم در اقدامی خدا پسندانه با اشعار زیبایشان ما را متحیر کرده و موجبات شادی روح و جسم تشنه ما شدند.
دست مریزاد.
سپاس...
و در ادامه تشکر از انتشارات نشر چشمه به همچنین:
س.ن: عکس ها از صفحه گوگل پلاس یکی از دوستان مجازی. تشکر از ایشان
تشکر از خالق وبلاگ در انتظار گودو بخاطر پیشنهاد این اسم خوب "لوزان شهر"
در حالی که با لبتاب همایونی ( رایانک همایونی!!! به قول فرهنگ و ادب عزیز ) سر و کله می زدیم و دست وپنجه نرم می نمودیم. به ناگاه این غول یک چشم کنار خانه به گفت آمد:
"پیش دبستانی ها گ... منتشر کرد!!!"
هوش از سر بنده نگارنده پریده و جهان به روی چشمانم تیره و تار شد!!!
و ادامه ماجرا:
" زبان انگلیسی پیش دبستانی
ریاضیات پیشرفته پیش دبستانی
ادبیات پیش دبستانی
و...."
( خدا را شکر باز فیزیک و شیمی پیش دبستانی نداریم!!!)
باری، از جهت پیشرفت روز افزون علم و از آنجایی که روابط حسنه ای با پسر خاله دوست داشتنیمان داریم ( قبلاهم ذکر این طفل رفته است ) این بنده نگارنده به این مراکز پیشنهاد می دهم هرچه سریعتر فکری به حال این کودکان 2 تا 5 سال نیز بنمایند! قبل از اینکه خدای نا کرده راه را اشتباه روند و منحرف شوند و به راه خلاف کشیده شوند!!
بعنوان مثال کتاب هایی از این دست:
+چگونه کفش تا به تا را تشخیص دهیم پیشرفته
+ آموزش نقاشی دیواری در خانه
+ هر آشغالی خوردنی نیست 2-
+مادر شناسی
+شیطنت های نوین پیشرفته
و ....
(چند عدد از پیشنهادات به دلایلی سانسور شد!!! مثل نوع آشغال که....)
س.ن: این هم تصویر شمایل پسرک شیطون ما
امروز پس از مدت ها دلمان حوس تفعلی کرد.
اما این جناب حافظ عزیز گویا از پیش با ما دشمنی دیرینه داشته و دارد!!!!
باز چنان زد در برجک ما که به کل قلعه مان ویران شد....
باز همان غزل کذایی و تکراری همیشگی....
"مگو دیگر که حافظ نکته دانست
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود"
نمی دانم شاید از این ناراحت است که مدت هاست سری به این عزیز نزده بودم...
حق دارد بنده خدا....! :(