فوتولوگ نگاری - نوبت شما! :) :: دو کلمه حرف حساب

فوتولوگ نگاری - نوبت شما! :)

آقاگل ‌‌
سه شنبه ۵ بهمن ۹۵

در ادامه پست‌های فوتولوگ نگاری، این بار نوبت شماست :)

برای این تصویر چه بیت یا ابیاتی پیشنهاد می‌دهید؟

+ راستش یک کانال قدیمی دارم که به نوعی آرشیو فضای مجازی بنده محسوب می‌شه. اگر جایی مطلبی بخونم که جالب باشه. یا آهنگ یا کلیپی باشه که در نظرم جالب بیاد می‌فرستمش توی اون کانال. فکر کردم با شما این آرشیویجاتم رو شریک بشم.

اگر دوست داشتید قدم رنجه کنید. :)

+اینجا آرشیویجات

کلمات کلیدی :

فوتولوگ نگاری

نظرات (۳۴)

بهار پاتریکیان D:

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۰:۱۲

ماهی کم طاقتم ، یک روز دیگر صبر کن

تنگ آب از روز های قبل خالی تر شده ـست

#فاضلِ_جان

سلام به بهار خانم پاتریک نشان :)

از این طرف ها؟

راه گم کردینا. :))

ممنونم.

خوب بود.

... Aurora

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۰:۱۳

در تنگ دیگر شور دریا غوطه ور نیست
آن ماهی دلتنگ خوشبختانه مرده ست

ممنون.

کاش اسم شاعر رو هم می نوشتین. :)

... Aurora

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۰:۱۷

ممنون از به اشتراک گذاری آرشیویجاتتون :)

خواهش می کنم. :)

قابلی نداشت.

:دی

آقای دال

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۰:۲۲

فاطمه غلامی

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۰:۲۹

سلام علیکم
شعری به ذهنم نمیرسه
ولی تصویرش خیلی زیباست

سلام به شما.

ممنون.

انگور ...

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۰:۳۱

فعلا که بیت یادم نمیاااد . اما منم خیلی مدت ها تو فکر کانال تلگرام بودم که بزنم . اما نزدم هیچوقت . نمی دونم چرا . کار خیلی خوبی کردین

اینکه کانال محور حرف هام باشه رو دوست ندارم. اینجا و وبلاگ خیلی بهتره. چون دو طرفه است. :)

این کانال هم خب خیلی از عمرش میگذره. ولی الان عمومیش کردم.

هاژ محمود

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۰:۳۹

سلام

بنده هم چون دستی در شعر ندارم از ارائه شعر معذورم! با عرض پوزش!

سلام. :)

ارادتمند.

نیازی به عذرخواهی نیست.

دایی جان

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۰:۴۷

از زبان گربه :

فرصتی گر می دهد یک شب رقیب

با سر زلف تو دارم کارها... !!!

آهان. بارکلا به خودت خالو :)

دقیقا همچین بیت هایی میچسبه. خیلی خوب بود.

پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۰:۵۹

شک ندارم اشک می ریزند ماهی ها در آب

اشک ماهی ها نباشد آب دریا شور نیست

ممنون.

خیلی خوب بود.

حالا این فکر رو اون بچهه داره در مورد ماهیه میکنه یا گربه؟

اسپریچو ツ

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۱:۰۲

ارشیویجات من خیلی نابوده، خودمم روم نمیشه برم مرورش کنم:دی

خب چه کاریه که آرشیو میکنی دیگه؟ :دی

.. Scofield ..

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۱:۱۳

تو مـــــاهی و من ماهی این برکه کـاشی
اندوووووه بزرگیـــــست زمانــــی که نباشی
هــــرگــز به تو دستــم نرسد ماه بلنــــدم
اندوه بزرگیـــست چه باشی چه نباشی
:)

این یحتمل از زبان اون گربه باید خونده بشه که هیچوقت دستش به ماهیه نمیرسه :))

ممنون

. زیزیگلو

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۲:۳۰

دقیقا منم همینکارو میکنم. از هرچی خوشم بیاد میفرستم یه جایی... منتها کانال نیست... همون چت ویت یورسلفه!

:))

چت ویت یور سلف رو برا چیزای دیگه مورد استفاده قرار میدم آخه :)

اینه که مجبور بودم یک کانال جدا برا بعضی چیزا داشته باشم.

. زیزیگلو

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۲:۳۵

note های گوشیم خیلی زیاده و قابل انتقال هم نیستن... حدود هزار و خورده ای... کانال ایده ی خوبیه =))

گوشیتون خیلی خوبه پس! گوشی ما از این نوکیا قدیمی ساده هاست. ده تا نوت جا میگیره. تازه اونم باید تایپ کنی:دی

♥️ っ◔◡◔)っ ♥️ mohammad)

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۷:۰۲

#پوچی_ذهنی

چرا؟

___ سلوچ

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۰۸:۵۸

بین ماهی های اقیانوس و ماهی های تنگ
هیچ فرقی نیست وقتی چاره ای جز آب نیس...

سلام به جناب مهندس.

ممنون

منتظر اتفاقات خوب

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۱۲:۰۹

تویی دریا منم ماهی چنان دارم که می خواهی

بکن رحمت بکن شاهی که از تو مانده ام تنها..

الان دریا احتمالا استعاره از کدومشونه؟ گربهه یا بچهه؟ :)

ممنون

منتظر اتفاقات خوب

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۱۲:۱۱

بذار تا ماهی تنها که تو تنگ غم اسیره

توی دریای وجود تو دوباره جون بگیره..

ترانه که اشکال نداره؟!^__^

:))

اینو از زبون اون بچهه تصور کردم خنده ام گرفت. جالب میشه. اینکه بچهه به خاطر سادگیش فکر کنه گربه و ماهی میخوان به هم برسن! :دی

حنا :)

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۱۲:۱۸

نگه بر آسمان کردی و دل ناگَه فرو پاشید

رقیبِ بی‌وفا با چشمِ هیزش لحظه‌ها پایید

نمی‌دانست وقتی می‌جهی از تُنگِ تَنگِ خویش

بدونِ بوی عشقت قلب تو هرلحظه می‌بارید

بیت یادم نیومد چرت و پرت از خودم گفتم :/

جریان اینه که ماهیه سرشو گرفته بالا، انگار می‌خواد بپره بیرون. بعد اون بچه خنگه ذوق‌مرگه که حالا می‌تونه درست و حسابی ماهیو برای خودش داشته باشه. ولی گربه‌هه گویا بر حسب تجربه می‌دونه که ماهیه بیاد بیرون زارپ می‌میره و اون‌جور غمگینانه نگاه ماهی می‌کنه.

البته ایراد وزنی داره فکر کنم. قافیه‌ی مصرع آخرم باید یه چیز دیگه بشه :/

عالی عالی :)

فلبداهه هم که گفتین دیگه اصن عالیتر.

ایراد وزنی تو بداهه گفتن قابل اغماضه. ولی مفهوم خیلی خوبی داشت. واقعا عالی.

محمدهادی علی بابائی

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۱۲:۴۵

من که در تُنگ برای تو تماشا دارم
با چه رویی بنویسم غم دریا دارم؟!

سلام بر یار دیرین :)

ممنون.

خیلی خوب بود.

آقای سر به هوا ...

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۱۴:۵۴

مغزم نمیکشه حقیقتا :|

:))

شما پزشک مملکتی نفرمایین.

نفس نقره ای

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۱۵:۲۲

یه "من بی تو پریشان و تو انگار نه انگارِ" خاصی تو چشای گربهه ست :))

:))

آره دقیقا.

همچین دلش میخواست الان پیش ماهیه بود!

مهر2خت 69

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۱۵:۲۲

ماهی تویی و آب؛ من و تنگ؛ روزگار
من در حصار تُنگ و تو در مشت من اسیر
ایضا فاضل جان نظری

ممنون. :)

خوب بود.

(: dreamer

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۱۵:۲۵

من که شعری به ذهنم نمیرسه ://

ولی میگم میشه اون بچه رو بفرستی اینور من اون لپاشو بکشم ^___^ وااای با اون چشاش ^___^

اطلاعی از نامبرده در دست نیست متاسفانه :)

خور شید

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۱۵:۵۴

آقاگل این حنا رو دیدین چقدر خوبه بچه؟

در لحظه شعر میگه

دیدن که دیدیم. ولی تا حالا رو نکرده بود.

تا الان فقط توی رادیو از صداشون استفاده کردیم.

آقای سین

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۲۲:۵۶

گربه در خیال خام خواریست
پسرک هم فکر ماهی پلو... :))

آن که ندارد در بساط شعری
عقب به ایستد و نیاید جلو

+ اشکال وزنی و محتوایی و غیره و ذالک هم کسی بگیره با مشت من طرفه!!!

خوشا شما که شاعری بلدید :)

همه زدید تو کار بداهه.

ممنون دادا.

بهار پاتریکیان D:

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۲۳:۱۴

ارادتمندیم آقاگل :)) احوال شما ؟! خوبین ؟! :)))

هستیم ، همین دور و ورا :)

شکر.

مگه بدی دیدین از ما؟خوبیم دیگه! :دی

خوبه همین دور و ورا باشید. راه دور نرید خطرناکه گم میکنین راه رو. :))

فرشته ...

سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
۲۳:۵۵

سنگ در برکه می اندازم و می پندارم
با همین سنگ زدن, ماه بهم می ریزد
فاضل نظری

دقیقا ربطش رو نمی دونم ولی ذهنه دیگه گاهی چیزهای بی ربط یادش می آد.:)
یاعلی

:))

سلام.

ممنون.

و یا علی.

دایی جان

چهارشنبه ۶ بهمن ۹۵
۰۰:۰۶

قابل نداشت آقا گل:)

راستی فوتولوگ نگاری کشف یا اختراع خودت بوده؟!

اگه آره جای بسی تبریک دارد :)

من تازه این پست های تورو دریافتم ...

یعنی اگه یکی دیگه می نوشت آقا گل به جای آقاگل کمترین مجازاتش قانون کلت بود! :)

ولی شما عزیزی. حتی اگه بزنی تو گوش ما هم حرفی نیست. آقاگل رو آقا گل هم بنویسی ما چیزی نمیگیم.

بیشتر شاید بشه گفت گرته برداری. :)

دایی جان

چهارشنبه ۶ بهمن ۹۵
۰۹:۱۱

مرسی پس، اعدام بشه حبس ابد خیلی خوبه :)

ببین پس شما مثل محسن ما نیستی ، تخفیف میدی به دوستات!

:))

من کلا اهل دیپلماسی لبخند و قانون کلتم!

محمدهادی علی بابائی

چهارشنبه ۶ بهمن ۹۵
۰۹:۵۸

سلام :)
یار دیرین دیرین ؛)

ارادتمندیم ای وی :))

gandom baanoo

چهارشنبه ۶ بهمن ۹۵
۱۲:۱۷

میخواستم شعر "تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی" رو بنویسم که خب یه نفر قبلا زحمتشو کشیده!!!!
پس:

تو حوض خونه ما
ماهیای رنگا رنگ

بالا و پایین میرن
با پولکای قشنگ

^__^

:))

تو مهدکودک یادتون داده بودن؟ :دی

خیلی خوب بود.

دمت گرم.

رواق

پنجشنبه ۷ بهمن ۹۵
۰۱:۲۶

یا وفا، یا خبر وصل تو، یا مرگ رقیب

بود آیا که فلک، زین دو سه کاری بکند؟

این میتونه هم زبان حال بچه باشه هم گربه! اما بنده بچه رو ترجیح میدم.

ضمن اینکه شعر گندم بانو رو هم خیلی می پسندم، چون کلی حس خوب پشتش هست...؛

:))

بذارین اعتراف کنم.

نظر خودم هم همین بیت بود وقتی که تصویر رو دیدم. :))

عالی.

ممنونم.

شعر گندوم خیلی خوب بود. :))

N.K :)

پنجشنبه ۷ بهمن ۹۵
۲۰:۲۷

اینی ک مینویسم خیلی ربطی نداره ولی این شعر و دوست می دارم می نویسم :))

دل من تنگ بلوریست که یک ماهی قرمز دارد
یک تلنگر که به این تنگ بلورین بخورد می شکند
آبش از پنجره ی چشمانم می ریزد...
ماهی سینه ی من می میرد!!!!
تو که می زنی مکرر به دل نازک من
ماهی ام را دریاب!!!!
دوست داری که چو تنگی باشم تهی از ماهی و آب؟

"یاسمینا عالم زاده"

سلام عرض میکنیم :)

خوش اومدید.

احسنتکم.

عالی

ممنون.