همینطور که دارید به زمین و زمان و کائنات فحش می‌دهید که "وااای چیه این گرما!" و "آخه چطوری فروردین می‌تونه اینقدر گرم باشه؟" و "چیه این فروردین اصلاً" یک دعایی هم در حق شهر ما بکنید که از سرما تا همین چند روز پیش کف جفت پا را چسبانیده بودیم به بخاری 12000 ایران شرق و گذر عمر می‌دیدیم و همین چند روز پیش سرمایی خورده‌ایم که برای از پا انداختن یک فیل در جزایر لانگرهانس کافیست چه برسد به ما که در روز نهایت چهار وعده غذا می‌خوریم.

باری، بساط سوتی دادن‌های پیاپی و خواب‌های عجیب و غریب در این روزها حسابی گرم بوده و پیش بینی می‌شود در چند روز آینده هم گرم باشد.

بعنوان مثال همین دیشب خواب می‌دیدم یکی از رفقای قدیمی آمده می‌گوید فلانی پاشو بیا برویم امتحان نهایی نمی‌دانم چه و چه را دوباره بدهیم! در عالم خواب هرچه می‌گفتم: "پدرت خوب! مادرت خوب! آخر چرا باید دوباره این امتحان را بدهیم؟" ول کن ماجرا نبود و می‌گفت بیا برویم کیف می‌دهد! خوشبختانه از خواب پریدم و البته متاسفانه یادم نیامد کدام دوست بزرگواری بود تا بتوانم تلفن را بردارم و هرآنچه از دهانم در می‌آید را نثارش کنم! حتی در خواب هم دست از سر آدم بر نمی‌دارند.

یا همین امروز عصر خواب می‌دیدم انتخابات برگزار شده و نمی‌دانم چه کسی برنده شده و هیچکس هم از این اتفاق خوشحال نیست! حتی اسم کسی که برنده شده بود را یادم نمی‌آید. فقط در ذهنم هست که تایید صلاحیت هم نشده بود! ولی در انتخابات برنده شده و رئیس جمهور آینده کشور بود. 

یکبار هم نیمه‌های شب خواب دیدم پرسپولیس با الهلال بازی دارد و من بازیکن تیم الهلال هستم! :|


از سری سوتی‌هایی که داده‌ام تنها یک موردش قابل گفتن است. دیروز عصر رفته بودم از عابربانک برای مادرجان پول بگیرم. وقتی کارت را وارد کردم با دقت گزینه هشتاد هزارتومان را انتخاب کردم. ولی وقتی عابربانک پول را پرداخت کرد دیدم 110 هزارتومان است! چندبار پول را شمردم و دیدم نخیر واقعاً 110 هزار تومان است. در مسیر به این فکر می‌کردم که خب یحتمل خود بانک 30 هزارتومان اضافه را از حساب کم خواهد کرد. با این حال وقتی به خانه رسیدم و پول را مجدد شمردم دیدم دقیقاً هشتاد هزارتومان بود. یک 50هزارتومانی و شش تا 5هزارتومانی! 


باری، سوتی دادن‌های این بنده نگارنده که از قدیم زبانزد خاص و عام بوده و چیز جدیدی نیست. به قول مادربزرگ با آن قد دیلاقمان در آسمان سیر می‌کنیم. اما در مورد خواب‌ها همچنان نمی‌دانم از عوارض داروهاست یا از عوارض خود سرماخوردگی. هرچه هست امید دارم تا قبل از خوب شدنم چند خواب دیگر ببینم. بخصوص آن خواب بازی پرسپولیس الهلال را که نیمه تمام باقی ماند و نفهمیدم آخر نتیجه بازی چه شد! امیدوارم پرسپولیس برنده بازی شده باشد!