در جایگاه یک مهندس شیمی این حق رو به خودم می دم که دوستان غیر متخصص رو در اموری که بیشتر با اونها درگیرم آگاه کنم. هرچند که هدفم از ساخت این وبلاگ بیشتر طنز نویسی بود و خودنویسی به گونه ای.

اما گاه باید جامعه را آگاه کرد. این را بگذارید به پای اشتباهات بنده!!!!

توضیح اینکه یک مقاله ای رو می خوندم امروز که از دلایل سقوت نفت در این چند وقت در اون توضیح داده بود. خب از اونجایی که گفته اند ذکات علم آموختن آنست. به همون شکل بازنشر می دم.


سقوط قیمت نفت؛ اقتصادی یا سیاسی؟ مساله این است

از ژوئن 2014 که سیر نزولی قیمت نفت از 116 دلار شروع شده تا زمان نگارش این تحلیل (ژانویه 2015) که قیمت نفت 47 دلار است، تقریبا 7 ماه می گذرد و در بازه زمانی فوق، نفت نزول قیمتی 58 درصدی را تجربه کرده است.

اما سوال اساسی این است که دلایل واقعی آن چیست؟ وزن متغیرهای تاثیرگذار بر این سقوط قیمتی چگونه است؟ و آیا زمان آن نرسیده است که بپذیریم بازیگران تعیین کننده قیمت نفت دیگر ایران و عربستان نیستند یا حداقل وزن کمتری به آن بدهیم، بلکه بازار و واقعیات اقتصادی، رفتار قیمتی نفت را شکل می دهند. امروزه برخی از تحلیلگران سقوط بیشتر قیمت نفت را خبر می دهند؛ در حالی که برخی از دولتمردان کشورمان بازگشت قیمتی به محدوه بالاتر از 70 دلار را محتمل تر می دانند. در روزهای نزدیک تصویب بودجه این موضوع از اهمیت بیشتری برای کشورمان برخوردار است و تصمیم گیرندگان در این حوزه بهتراست به جای گمانه زنی های سطحی حتی الامکان از تحلیل های متقن استفاده کنند.
ابتدا تفکیک دو مفهوم برای تبیین دلایل سقوط ضروری است:
1- نفت متعارف یا رایج (conventional) 
2- نفت غیر متعارف (Unconventional) یا نفت شیل یا نفت ماسه ای که با تکنولوژی های جدید حفاری از میان صخره های سنگی و ماسه ای استخراج می شود.
نکته با اهمیت دریلینگ (Drilling) نفت عادی و نفت شیل است. طبعا زمانی که بهای تمام شده نفت غیرمتعارف از بهای نفت متعارف بیشتر باشد، تولید نفت شیل اقتصادی نخواهد بود.
مجموع ذخایر شیل جهان تقریبا 3 تریلیون بشکه است که البته همه آن قابل بازیافت نیست که از ذخایر اثبات شده نفت متعارف دنیا حدود 4/1 تریلیون بشکه بیشتر است. روسیه، برزیل و آمریکا روی هم رفته 86 درصد ذخایر شیل جهان را تشکیل می دهند. آمریکا بیشترین ذخایر شیل نفتی جهان را داراست که در منطقه Green River Formation و در 3 بخش کلرادو، یوتا و وایومینگ واقع شده اند. ذخایر نفت شیل آمریکا 62 درصد منابع جهان را در بر می گیرد.
پدیده شیل نفت و شیل گاز قدمتی طولانی دارد ولی عموما یا قیمت نفت رایج پایین بوده یا تکنولوژی و روش های حفاری جدید وجود نداشته و بنابراین استفاده از آن در سنوات قبل چندان امکان پذیر نبوده است. ذخایر منطقه Green River Formation حدود 5/1 تریلیون بشکه است. گرچه همه این ذخایر قابل استحصال نیست ولی اگر و فقط اگر 900 میلیارد بشکه آن قابل استحصال باشد، مفهومش این است که میزان ذخایر شیل آمریکا 3 برابر ذخایر اثبات شده ونزوئلا (به عنوان دارنده بزرگترین ذخایر اثبات شده نفتی دنیا) و 3/3 برابر ذخایر اثبات شده عربستان (دومین کشور دارای ذخایر اثبات شده عظیم) و 7/5 برابر ذخایر نفتی اثبات شده کشورمان است. 
6 منطقه در آمریکا 90 درصد از کل نفت شیل تولیدی در آمریکا را تشکیل می دهند که از میان آنها شیل نفتی باکن و ایگل فورد 66 درصد تولید نفت شیل را به خود اختصاص می دهند. 
براساس مطالعات انجام شده توسط آژانس اطلاعات انرژی در آمریکا بهای تمام شده تولید هر بشکه نفت خام شیل در باکن برابر 73.72 دلار و ایگل فورد 49 دلار است. طبیعتا در شرایط کنونی که قیمت نفت (47 دلار) زیر بهای تمام شده شیل نفت در منطقه باکن است (72/73 دلار) پروژه های نفتی باکن متوقف و بخشی از تولید نفت آمریکا از طریق منطقه ایگل فورد و سایر مناطقی که بهای تمام شده نفت کمتر از قیمت کنونی بازار باشد انجام می گیرد. نکته مهم این است که تکنولوژی حفاری روز به روز کارآتر می شود و بهای تمام شده شیل نیز به تبع آن پایین تر خواهد آمد.در یک دسته بندی جامع می توان علل سقوط نفت را در پنج دسته جای داد:
1- توسعه نفتی آمریکا (The U.S. Oil Boom): مهم ترین عامل در سقوط قیمت نفت توسعه نفتی آمریکا است.
برای نشان دادن اهمیت منابع عظیم شیل نفتی در تولید نفت آمریکا باید گفت که سهم نفت شیل در اقتصاد آمریکا از 8 درصد در سال 2008 به 40 درصد در سال 2014 رسید که خود موجب کاهش واردات نفت از 60 درصد در سال 2008 به 40 درصد در سال 2014 شده است. 
2- کاهش رشد اقتصادی چین (China Growth Slowing): کاهش تقاضا در چین به عنوان دومین کشور مصرف کننده نفت جهان به گونه ای است که در سه ماه پایانی سال 2014 رشد اقتصادی چین به 2/7 درصد رسید که بعد از بحران جهانی کمترین رشد محسوب می شود.
3- کشمکش اعضای اوپک (OPEC Infighting): عدم انسجام داخلی بین اعضای اوپک و اختلافات میان اعضای این سازمان منجر به این شده که اعضای اوپک نتوانند تولیدات خود را سازماندهی کنند.نگارنده اعتقاد دارد به رغم خصومت دیرینه دولت عربستان علیه کشورمان باید گفت نقش عربستان در سقوط قیمتی اخیر ناچیز و در قیاس با تاثیر تکنولوژی برتر شیل نفتی ایالات متحده بسیار کم اهمیت است، چراکه اساسا اقتصاد عربستان نفتی تر از اقتصاد کشورمان است. سهم نفت در GDP عربستان 46 درصد و در GDP کشورمان 22 درصد است. در واقع عربستان برای بیرون راندن پروژه های شیل آمریکا و البته از دست ندادن بازار آمریکا نفت خود را چند دلاری پایین تر از قیمت های بازار عرضه می کند و خواسته یا ناخواسته خود را وارد یک بازی با پایان نامشخص می کند و طبعا در آینده ای نه چندان دور تاوان این اشتباه استراتژیک خود را پس خواهد داد چرا که ادامه بازی، زمانی معقول است که عربستان دقیقا بهای تمام شده شیل نفتی مناطق شش گانه آمریکا را برآورد کرده باشد ولی بهای تمام شده شیل نفتی آمریکا در مناطق مختلف به غیر از چند منطقه در هاله ای از ابهام قرار دارد.
4- بازگشت لیبی (Libya is Back): گمانه زنی های تحلیلگران ابتدا این بود که به دلیل درگیری های داخلی نفت لیبی حدود 150 تا 200 هزار بشکه در روز است، ولی لیبی بسیار سریع تر از پیش بینی ها تولیدش را به 810 هزار بشکه در سپتامبر رساند.
5- چشم انداز منفی اقتصاد اروپا (Negative European Economic Outlook) در کنار افزایش تولید نفت روسیه: کند شدن رشد اقتصادی اروپا و به ویژه اقتصاد برتر حوزه یورو یعنی آلمان، نتیجه بدیهی آن کمبود تقاضا برای نفت و مشتقات نفتی است. از طرفی روسیه به عنوان دومین تولید کننده نفت جهان در بیشترین مقدار تاریخی تولید نفت خود قرار دارد.
در مجموع و با در نظر گرفتن عوامل و متغیرهای تاثیرگذار بر قیمت نفت باید گفت وجود منابع بی پایان شیل نفتی در ایالات متحده و تکنولوژی پیشرفته حفاری که هر ساله بهای تمام شده نفت استخراج شده با این روش را پایین می آورد تا جایی که تولید نفت در اقتصاد آمریکا در سال های اخیر دو برابر و به نوعی اقتصاد آمریکا را بی نیاز از نفت اوپک خواهد کرد به عنوان مهم ترین عامل و در کنار آن کاهش تقاضای چین به عنوان دومین مصرف کننده نفت و مازاد عرضه نفت کشورهای عضو اوپک و البته کاهش تقاضای کشورهای اروپایی به دلیل کاهش رشد و سقف تولید تاریخی روسیه، در کاهش قیمت نفت موثر بوده اند.


سعید بهاروند/دکتری مدیریت مالی

روزنامه دنیای اقتصاد