گفته بودم که موسیقی نه مرز می‌شناسد و نه جغرافیا. گفته بودم آنچه مارا به موسیقی و فضای موسیقی را به ما پیوند می‌زند، آن روح موسیقیای جاری در آهنگ است. گفته بودم دنیای موسیقی بیش از اینکه درگیر تفاوت‌ها باشد، توجهش به شباهت‌ها و نزدیکی‌هاست. حالا می‌خواهم بگویم مصداق این حرف‌ها موسیقی مقامی عراق است. موسیقی‌ای که خیلی وقت‌ها نزدیک می‌شود به همان آوازهای آشنای ایرانی. می‌شود مقام نهاوند که به زنگله و زنگوله می‌شناسیمش یا مقام دشت که همان دشتی است.

شاید باورش سخت باشد، امّا یک جاهایی خوانندگان حتی پا را فراتر از دیوارهای زبان می‌گذارند و عربی و فارسی را آشتی می‌دهند و جان می‌بخشند به موسیقی. مثالش  هم زهور حسین است و آهنگ «انت الحبیب واله» که در ادامه آورده‌ام. از همین ثانیه‌های اولش هم می‌شود به فضای آزاد انت الحبیب پی برد. به اینکه انگار زهور حسین نه یک آهنگ در مقام‌های عربی که دارد آهنگی نام آشنا را در مایۀ آوازی بیات ترک می‌خواند. چیزی که شاید بارها شنیده باشیم‌.(بیشتر در عروسی‌ها و مجالس شادی احتمالاً.)

آهنگ پیش می‌رود تا می‌رسد به ثانیه‌های میانی و بعد این‌بار زهور حسین به زبان فارسی شروع می‌کند به خواندن و تازه اینجا شستمان خبردار می‌شود که انت الحبیب واله همان است که جلال همتی می‌خواندش. همان آهنگ گل پری‌جون! بعله! اینجایی جون! بعله! 

برای همین است که می‌گویم موسیقی مرز و جغرافیا نمی‌شناسد. رهاست. آزاد است و در قید و بند خط و خط کشی نیست.



دریافت