- آقاگل
- جمعه ۱۶ مرداد ۹۴
طبق معمول روزهای جمعه و یک پیشنهاد فرهنگی آهنگی.
البته درگیر بودم که چه آهنگی رو انتخاب کنم از شما چه پنهون این هفته من دلبسته به آهنگ سنتی! یک آهنگ خارجی و یک آهنگ بی کلام گوش می دادم!!
خلاصه که کمی کاوش نمودیم در عقلک بخت برگشته مان و رسیدیم به اجرای آهنگ سمیرمی احمد شاملو عزیز...
با ُسمضَربه رقصان اسبش می گذرد
از کوچه سر پوشیده
سواری،
بر َتسمه َبند ِ
قرابینش
برق ِ هر سکه
ستاره ئی
بالای خرمنی
در شب بی نسیم
در شب ایلاتی عشقی.
چار سوار از َ تـنگ در اومد
چار تفنگ بر دوش ِ شون.
دختر از مهتابی نظاره می کند
و از عبور ِ سوار خاطره ئی
همچون داغ خاموش ِ زخمی
چارتا مادیون پشت ِ مسجد
چار جنازه پشت ِ شون
با ُسمضَربه رقصان اسبش می گذرد
از کوچه سر پوشیده
سواری،
بر َتسمه َبند ِ
قرابینش
برق ِ هر سکه
ستاره ئی
بالای خرمنی
در شب بی نسیم
در شب ایلاتی عشقی.
چار سوار از َ تـنگ در اومد
چار تفنگ بر دوش ِ شون.
دختر از مهتابی نظاره می کند
و از عبور ِ سوار خاطره ئی
همچون داغ خاموش ِ زخمی
چارتا مادیون پشت ِ مسجد
چار جنازه پشت ِ شون
.
س.ن: این شعر اشاره ای است به سال های جنگ جهانی دوم که در بین عوام معروف است به سال غارتی!
امیدوارم از آهنگ لذت ببرید...