دو کلمه حرف حساب

دوستی که کتاب و عکس پاره بکنه، دیگه دوست حساب نمی‌شه ها :| پس ناراحتی هم نداره...

سلام بر شما ...

البته کنار این حرف یه چیز دیگه هم هست...اگه یه آدم مهمی بشی و بعد ده سال قبلش یه حرف نامربوط زده باشی(که خودتم اونو الان قبول نداری) و بعد بیان اون چیز رو الان بازگو کنن آبروت میره ...

چه جالب 

من از اون بخش بدجنسانه ش میگم :

خوشحالم که می سوزن :|

ولی نه خب کلا خوب نیست رو یکی که حساب باز کردی بعدش اینجوری بشه ... التبه من که به "دوست" فکر میکنم هیشکی رو دورم نمیبینم. شایدم باشن ولی من فک میکنم "دوست " نیستن!!!!! اصولا دوست رو اکثرا "میگم "  ولی اعتقادی بش ندارم :))) و دوست چیست؟

من دستنوشته های دوستانمو همیشه نگه میدارم ... میترسم از روزی ک به هر دلیلی نباشند و من هیچ خاطره ی مستندی از اونها نداشته باشم ...

من ناراحت نمیشم

فشار زندگیه ها وگرنه چرا اصن باید پاره شه ؟؟؟ :|

این آقای اکبر اکسیر شام سنگین خورده بوده موقه نوشتن این نوشته 

مگه من خلم از این سن برای کنکور بخونم؟ :|

صرفا قضیه ی المپیاد ِ آینده س !
و شیمی دوستی!

واقعا...این روزا واسه اطرافیان قدر منفعتی که براشون داری با ارزشی

پر طرفدار شدی اااا