- آقاگل
- چهارشنبه ۲۵ شهریور ۹۴
و آندم که مرا خواب در نمی ربود و چشمانم جز سیاهی نمی دید:
همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد
همه شب دیده ی من بر فلک استاره شمرد
خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید
خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد..
"مولانا"
همه شب دیده ی من بر فلک استاره شمرد
خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید
خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد..
"مولانا"
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو می خوانَدَم از لایتـناهی
آوای تو می آرَدَم از شوق به پرواز
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
"فریدون مشیری"
آوای تو می خوانَدَم از لایتـناهی
آوای تو می آرَدَم از شوق به پرواز
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
"فریدون مشیری"