و آندم که مرا خواب در نمی ربود و چشمانم جز سیاهی نمی دید:





همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد

همه شب دیده ی من بر فلک استاره شمرد


خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید

خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد..
"مولانا"





شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی


آوای تو می خوانَدَم از لایتـناهی


آوای تو می آرَدَم از شوق به پرواز


شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
"فریدون مشیری"