اندر احوالات آن یگانه سریال ایرانی و آن مادر فداکار که شهره بودی به خاص و عام و چنان چراغ نگه داشتی که فرزندش در سن 21سالگی به مدارج عالیه دست یافتی و دکتر شدی: 

آنقدر در اوصاف و احوالات این خردمند فرزانه و این یگانه فرزند ایران زمین گفتندی که بر آن شدم بدانم که او براستی کیست؟
القصه در تحقیقاتی که انجام دادم متوجه شدم این بزرگ زن ایرانی در علم شیمی نیز نقش بسیار داشته است.
و آنقدر این نقش پررنگ بوده که گذشتگان به افتخار این دانشمند ایرانی الاصل نام این علم را کیمیا گذاشته بوده اند! (کیمیا=کیمیاگری=chemical=شیمی)
از علوم غربیه که بگذریم ایشان علاوه بر اینکه شخصیت علمی برجسته ای بودندی نقش بسیار برجسته ای نیز در اشعار شعرای قرون وسطا داشته و گفته اند بالغ بر هزاران بیت در اوصاف و احوالات ایشان و در مدح و ستایشش گفته شدندی!!!
فلمثل جناب حافظ شیرین گفتار:

هنگام تنگ دستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدارا...

ادبا اندر معنی این بیت چنین گویند که کیمیا نامی هست با دستانی بخشنده چنانکه گدایان را قارون نمودی! و از همین روی سفارش کنند چون تنگ دست شدی به کیمیا رجوع کنید.

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟

آنچه مشخص است این بیت از یک مثلث عشقی خبر دهد! فردی که گویی مجنون کیمیا بودی و حتی خاک را به شکل کیمیا مجسم می کرده است! و لیلی نامی که عاشق مجنون شده بودی و درخواست داشته مجنون از برای خدا گوشه چشمی نیز بدو افکند...!


و در این ابیات از جناب سعدی جان نیز می توان ردپای کیمیا نامی را دید:

استاد کیمیا را، بسیار سیم باید
در خاک تیره کردن، تا آنکه زر بباشد...

ادیبان بسیاری بر این عقیده اند که استاد نامی بوده است با نام کیمیا که بسیار سیم و زر داشته! چنانچه خاک تیره را از گدایان تحویل گرفته و به جای آن زر تحویلشان می داده!  ( و آورده اند که مقالات دانشجویان را به اسم خود چاپ کرده و مدارج علمی را با پله برقی طی همی کرد!- توضیح از بنده نگارنده از کتاب فی مقامات حضرت استادی) 

سهل است اگر چشم عنایت نظر کنی
اصلاح قلب را چه محل پیش کیمیا!

در آیات و روایات است این بیت در مدح فرزند ایشان سروده شده است! و اشاره دارد به دکتر بودن ایشان از همان دوران طفولیت. و گفته اند این مقام طفل تنها بخاطر نظر افکندن کیمیا بر وی بوده. و چنین شد که فرزند از همان طفولیت دکترای قلب گرفتی!

و ایضا جناب مولوی نیز در مدح و ستایش این شخصیت برجسته و حضورش در چنین سریالی اشعاری دارد:

کیمیای کیمیاساز است عشق
خاک را گنج معانی می کند!

و این بیت:

چاه را چون قصر قیصر کرده ای
کیمیایی کیمیایی کیمیا!

بیت فوق تلمیح به دو داستان متفاوت دارد، یک فیلم قیصر و دو سریال پرمغز کیمیا! و منظور شاعر چنین است که وین عجب بین که سریالی چنین آبکی را به برکت حضورت همچون فیلم قیصر زیبا و پر معنا کردی ای کیمیای کبیر!
 
باری، این تنها بخشی از اشعار زیبای شعرای گمنام در وصف آن دانشمند نامدار و آن یگانه فرزند ایران زمین بودی، در یک کلام باید گفت:  "هیهات که اگر رستم نبودی قطعا کیمیا بود."
 
و باید اعتراف کنم زبان از گفتن آن همه عاجز است و بقول شاعر شیرین بیان باید چنین گفتمی که:

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

اکسیر من، نه اینکه مرا شعر تازه نیست
من از تو مینویسم و این کیمیا کم است...

به زبان ساده تر ای کاش این سریال وزین به جای 120قسمت "عمر گل لاله" داشتی!