- آقاگل
- شنبه ۲۹ اسفند ۹۴
منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به مزید اندرش موجب نعمت.
از دست و زیان که برآید کز عهده شکرش به درآید.
"آقاگل همان به که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جای آورد..."
الهی، سال نو در پیش است و این بنده نگارنده غرقه در خویش که چه گوید در پیشگاه تو.
عزیزا، یک سال دگر از عمرم را سپری کرده و "روزبهروز بزرگتر شدهام" و خودم را در پیشگاهت کوچک و کوچکتر دیدم.
مهربانا، چه گویم در برابر جود و بخشندگیات در این سال که زبانم الکن و "دستانم خالی" است .
حبیبا، دانم که بنده نگارنده خوبی نبودهام. "گاه برای تو مینویسم" زیرا جز تو محرم اسراری نیست.
بار الهی، سال دیگری از "زندگی در پیش رویم" است. از تو یاری میطلبم ای بهترین یاریدهندگان.
خدایا، "سوژههای" زندگیام به دست توست، چنان نگارش کن که خود راضی و خشنود باشی و این بنده نگارنده رستگار و رو سپید.
مهربانا، به روانی صوت "کلاغان مزرعه مترسک "قسم، که ذره ای ما را به حال خودمان رها مکن و دانه روزیمان را افزونی دار.
الهی، از در محبتت بر قلبم "روزنه" ای بگمار تا "مهرت درجانمان" ماندگار شود.
حبیبا، تو خود "دکتر" دردهای بیقرارم هستی،خود به دردهایم برس ای فریاد فریاد رسان...
خدایا، "آلبرت" درونم را هوشیار گردان تا تکتک سلولهای خاکستری عقلک مجنونم همواره
یاد تو را در دل داشته باشند. که جز با یاد تو توابع قلبمان نوسانی است...
نگارا، بهحق "آسمان آبیات"، دلهایمان را آبی و لبخند را بر لبانمان جاری
گردان.
نازنینا، به "اسپریچوی" درونمان بال پرواز ده، تا در آسمان آبیات بال بگسترانیم و
تا درگاهت پرواز کنیم.
الهی، دل این بنده نگارندهات تنگ کوچکی است برای "ماهی سیاه کوچولویت" آن را به
دریای بیکرانت راهده...
مهربانا، به "زردی رنگ گندمهایت"، بگذار بگذار "بینام" بمانم. که "بینامی" در کوی تو
به ز خوشنامی در کوی بندگانت!
کریما، "نامه سعادت" ما را خود امضا کن، که جز مهر و امضای تو هیچ امضای دیگری اعتبار ندارد...
الهی و ربی، مهربان نگارا بهحق همین سال جدید همه دوستانم را دوست
دار و در همه احوالاتشان موفق و مؤید و مظفر و منصورشان گردان. و توفیقات روزافزون
نصیبشان نمای.
عیدتان مبارک و میمون (میمون به معنای یمن و خوبی و نه سال میمون:دی) و غمها از سفرههایتان
فراری و لبخند بر لبهایتان جاری باد.
دوست دار تمامی دوستان مجازی.
"آقاگل ملت"