- آقاگل
- سه شنبه ۳ فروردين ۹۵
امروز روز جهانی شعر بود :)
انتخاب یک شعر از بین این همه شعر قشنگ قطعا سخت ترین کار ممکن هست.
اما یک شعری بود که این چند روزه به شدت ورد زبان این بنده نگارنده است.
این شعر با نهایت صمیمیت، تقدیم به همه دوستان گرامی:
امروز روز جهانی شعر بود :)
انتخاب یک شعر از بین این همه شعر قشنگ قطعا سخت ترین کار ممکن هست.
اما یک شعری بود که این چند روزه به شدت ورد زبان این بنده نگارنده است.
این شعر با نهایت صمیمیت، تقدیم به همه دوستان گرامی:
نشود فاش کسی آنچه میان من و تو ست
تا اشارات نظر نامهرسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
این همه قصة فردوس و تمنای بهشت
گفتوگوئی و خیالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچة عقل
هر کجا نامة عشق است، نشان من و توست
سایه ز آتشکدة ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست
هوشنگ ابتهاج
به جستجوی تو
بر درگاه ِ کوه میگریم
در آستانه دریا و علف
به جستجوی تو
در معبر بادها می گریم
در چار راه فصول
در چار چوب شکسته پنجره ای
که آسمان ابر آلوده را
قابی کهنه می گیرد
به انتظار تصویر تو
این دفتر خالی
تاچند
تا چند
ورق خواهد زد؟
جریان باد را پذیرفتن
و عشق را
که خواهر مرگ است
و جاودانگی
رازش را
با تو درمیان نهاد
پس به هیئت گنجی در آمدی:
بایسته وآزانگیز
گنجی از آن دست
که تملک خک را و دیاران را
از این سان
دلپذیر کرده است
نامت سپیده دمی است که بر پیشانی آفتاب می گذرد
"متبرک باد نام تو"
و ما همچنان
دوره می کنیم
شب را و روز را
هنوز را
+هوم دقیقا حرفتون متینه خیلی سخته انتخاب یه دونه.
منم مثه اون خانم زهرای بالا اصن نمیتونم شعر حفظ کنم :/