- آقاگل
- دوشنبه ۷ تیر ۹۵
درد علی دو گونه است :
یک درد. دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند. و درد دیگر "دردی است که او را تنها در نیمهشبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده... و به ناله در آورده است."
ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقاش احساس میکند.
اما، این درد علی نیست.
*دردی که چنان روح بزرگی را به ناله در آورده است،تنهائی است. که ما آنرا نمیشناسیم!!*
باید این درد را بشناسیم... نه آن درد را...
که علی درد شمشیر را احساس نمیکند.
*و...ما...*
*درد علی را احساس نمیکنیم...*
"دکتر علی شریعتی"
معمولاً در زیارت های علی و سایر اظهار ادب ها مدعی می شویم که ما دوستِ دوست تو و دشمنِ دشمن تو هستیم.
تعبیر دیگر این جمله این است که ما به سوی آن نقطه می رویم که در جوّ جاذبی تو قرار دارد و تو جذب می کنی و از آن نقاط دوری می گزینیم که تو آن ها را دفع می کنی.
علی (علیه السلام) دو طبقه را سخت دفع کرده است:
الف) *منافقان زیرک*
ب) *زاهدان احمق*
*همین دو درس برای مدعیان تشیع او کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان را نخورند، تیزبین باشند و ظاهر بینی را رها نمایند، که جامعه ی تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلاست.*
"استاد شهید مطهری"
پ.ن: مبتلا بوده... هست... و خواهد بود....
++تکراریه... اما ارزش هر روز مرور کردن رو داره، بماند که ما فقط موقع تولد و وفات بیاد امیر سخن و اخلاق و اعتقاد می افتیم... .
مرغ از قفس پرید، ندا داد جبرئیل
اینک شما و وحشت دنیای بی علی...