- آقاگل
- شنبه ۱۳ آذر ۹۵
نقل است که یک روز روزهدار بود و روز به نماز دیگر رسیده بود و در بازار میرفت. سقایی میگفت: رحم الله من شرب - خدای، عزوجل رحمت کناد بر آن کس که از این آب بخورد - بستد و باز خورد.
گفتند: «نه روزهدار بودی؟»
گفت: «آری، لکن به دعای او رغبت کردم.»
و چون وفات کرد به خوابش دیدند. گفتند: «خدای - عزوجل - با تو چه کرد؟»
گفت: «مرا در کار آن سقا کرد و بیامرزید.»
ذکر معروف کرخی
تذکره الاولیاء