- آقاگل
- دوشنبه ۲۹ آذر ۹۵
ناودانها شر شر باران بیصبری است
آسمان بیحوصله ، حجم هوا ابری است
کفشهایی منتظر در چارچوب در
کوله باری مختصر لبریز بی صبری است
پشت شیشه میتپد پیشانی یک مرد
در تب دردی که مثل زندگی جبری است
و سرانگشتی به روی شیشههای مات
بار دیگر مینویسد : " خانهام ابری است "
"قیصر"
به رسم صبر ، باید مَرد آهش را نگه دارد
اگر مرد است، بغض گاهگاهش را نگه دارد...
سجاد سامانی