نقل است که یک بار آتشی در بصره افتاد. مالک عصا و نعلین برداشت و بر سر بالایی شد و نظاره می‌کرد.

مردمان در رنج و تعب در قماشه افتاده، گروهی می‌سوختند، و گروهی می‌جستند. گروهی رخت می‌کشانیدند و مالک می‌گفت: "نجا المخفون و هلک المثقلون(سبک باران رستگارند و سنگین باران در هلاکت.) چنین خواهد بود روز قیامت."


تذکرةالأولیاء

ذکر مالک دینار رحمة الله علیه


سحرگاه پنجم


مناجات رمضانیه‌های سال قبل که یادتان هست؟ دلم برایشان تنگ شد و نتیجه شد این:


الهی!


من مثل آن بت‌پرست نیستم


که اگر تو را نداشته باشم


خدای سنگ و چوبی داشته باشم!


من اگر تو را نداشته باشم، هیچ ندارم...


🌠بیت:

با

خیالش

وقت خود

خوش کرده‌ام...


+عبید زاکانی