- آقاگل
- چهارشنبه ۱۷ خرداد ۹۶
امروز به محض باز شدن صفحههای وب و اینترنت و تلگرام با یک خبر بسیار بد و دردناک مواجه شدم، دلم گرفت، غرورم له شد. مانند اینکه دیوانهای وارد خانهام شده باشد، هرچه به زبانش آمده گفته باشد و در نهایت یک سیلی هم خوابانده باشد زیر گوشم. حال هرچقدر هم که من آن دیوانه را به خاطر گستاخیاش بزنم باز غرورم شکسته، خورد شده و زیر گوشم وزوز میکند و میسوزد.
مطمئنم تا الآن همه از آنچه بر کشورمان گذشت با خبرید. از حاشیه میگذرم و به متن میپردازم:
نکته اولی که مثل همیشه به چشمم آمد مردمی بودند که اطراف مجلس و پشت نوارهای ورود ممنوع جمع شده بودند. مردمی که درکی از خطر ندارند. درکی از هیچ چیزی ندارند. در یک کلام ببخشید گوسفندند! هم وطن! گرامی! دوست داشتنی! ولله سینما نیست! ولله "هشدار برای کبری یازده" تماشا نمیکردی. نتیجه هم مشخص بود. تیر اندازی به سمت مردم و کشته و مجروح شدن عدهای از مردم.
کاش کاش کاش یاد بگیریم بحران یعنی چه. مدیریت بحران یعنی چه. کاش کاش کاش بفهمیم وقتی جایی حادثهای رخ میدهد و بحرانی شکل میگیرد منِ شهروند مؤظف هستم تا در این مدیریت بحران شرکت کنم. مؤظف هستم تا جایی که میتوانم یاری رسان باشم.(با خلوت کردن مکان و دعوت دیگران به حفظ ارامش) نه اینکه گوشی به دست و دوربین به دست در آنجا حاضر باشم که فردا روزی به نوههایم بگویم: "فلان جا را میگویی؟ من خودم آنجا بودم. اصلا خودم یک نفرشان را کشتم!" ولله که اگر خون یک نفر به خاطر این تجمعات بر زمین ریخته باشد در خونش شریکاید و مقصر.
نکته دوم، در انتخابات حلوا که خیرات نمیکردند. انتخابات صحنه بزن بزن سیاسی است. جای یکرنگی نبوده و نیست. هرکسی در جبهه خودش قرار دارد و طبیعی است برای برد تلاش کند. ولی باور کنید پرونده انتخابات در همان روز شنبه پس از انتخابات بسته شد. چرا همچنان فکر میکنید در جبهههای حق علیه باطل حضور دارید؟ چرا فکر میکنید وقتی که گوشهای از وطن مورد حمله تروریستی قرار گرفته وقت خوبی برای ماهیگیری سیاسی است؟ این تفکر را از کجا میآورید؟ لابد عدهای میگویید: "آنها هم در جریان پلاسکو چنین کردند." خب این باز دو حالت است که اگر قبول دارید آن جبهه اشتباه کرده! پس بیجا می کنید که فکر میکنید اشتباه دیگری سندی است برای اشتباهات شما! در ضمن این یکی شیر است اندر بادیه! آن یکی شیر از اندر بادیه. این دو را با یکدیگر چطور مقایسه میکنید؟ باری، حرفم این است که الآن وقت خوبی برای بحث های سیاسی و از آب گل آلود ماهی گرفتن نیست. پس لطفاً، خواهشاً، تمنا میکنم غلاف کنید شمشیرهای از رو بسته شدهتان را!
نکته سوم، این بنده کمترین اگر حرفی میزنم تنها برای ساکت شدن ندای درون خودم است. وگرنه مطمئنم همه میدانند و میدانید که هدف از حملات تروریستیِ کور، کشتن یا زخمی کردن یک عده از مردم نیست. مهمترین اهداف اینگونه حملاتِ تروریستی، ایجاد رعب و وحشت است در دل مردم، ایجاد دو دستهگی و چند دستهگی است در بین مردم. "یکی از مهمترین اهداف یا شاید مهمترین هدف کوتاهمدّت دشمن، این است که بتوانند امنیّت را از کشور سلب کنند-20 اردیبهشت-رهبر انقلاب" حواسمان باشد چه میکنیم. سبز و سفید و بنفش نداریم. چپ و راست نداریم. کشور کشورِ همهی ماست. ما 100درصد هستیم. حواسمان جمع باشد به کارهایمان، به حرف هایمان و به رفتارمان، که باعث این چند دستهگیها نباشیم. و به اهداف دشمن کمک نکنیم.
نکته چهارم، ضمن تسلیت به مردم کشورم امیدوارم به زودی زود شاهد نابودی تمامی پایههای ظلم و جور در جهان باشیم.
لعن الله امة اسست اساس الظلم والجور...