هنا، عند مُنْحَدَرات التلال، أمام الغروب

 وفُوَّهَة الوقت، 

قُرْبَ بساتینَ مقطوعةِ الظلِ، 

نفعلُ ما یفعلُ السجناءُ! 

وما یفعل العاطلون عن العمل! : 

نُرَبِّی الأملْ...


ترجمه:


اینجا، در سراشیب تپه‌ها، پیشاروی غروب

و دهانه توپ زمان، 

کنار نهالستان‌های شکسته‌سایه، 

به همان کاری مشغولیم که زندانیان!

به همان که خیلِ بیکاران! : 

امید می‌پروریم...


محمود درویش