قدیم‌ترها صفحه جدول و سرگرمی مجله‌ها برای کودکان هم صفحه جداگانه‌ای داشت. یکی از سرگرمی‌هایش این بود که یک هویج را در بالای صفحه قرار می‌دادند. و یک خرگوشکی که آب از لب و لوچه‌اش آویزان بود را پایین صفحه و از ما (که شاید باورتان نشود ولی آن روزها بچه بودیم.) می‌خواستند تا دست این خرگوشک زبان بسته را بگیریم و با عبور از راه‌های پر پیچ‌وخم او را به سلامت به آن هویج برسانیم.

+ خدایا خداوندا بارالهی، تو کجایی تا شوم من چاکرت، چارقت دوزم کنم شانه سرت؟ دستکت بوسم بمالم پایکت، وقت خواب آید بروبم جایکت؟ القرض آنکه بیا و دست ما خرگوشکان بی نوا را بگیر و به سلامت از این راه پر پیچ‌و خم آزمایشات الهی خودت بگذران و به هویج‌مان برسان.  آمین.

ما را به جبر هم که شده سر به راه کن! 

خیری ندیده ایم از این اختیارها...