- آقاگل
- دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
از صبح هروقت به سروقت لپتاپ و کارهای ریزودرشت باقیمانده این چند روز میروم کف جفتپا را میچسبانم به بخاری یازده هزار ایرانشرق خانه مادربزرگ، سپس سیمهای هندزفری را در گوشم میچپانم، تصنیف «بهار دلکش رسید و دل بهجا نباشد...» را پلی میکنم. استاد لطفی عزیز(خدایش رحمت کناد) که در عنفوان جوانی بوده تاری مینوازد و استاد شجریان جان میخواند «در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن...» و ادامه میدهد: «که جنگ و کین با من حزین روا نباشد...» اینکه چه حسی نسبت به این تصنیف دارم و اینها بماند. چیزی که دارم از آن صحبت میکنم آن حس ناب و دوستداشتنیای است که با گوش دادن این تصنیف انگار در تک تک مویرگهایم تزریق میشود. به قول آن عزیز زندگی اگر سه چیز نداشت قطعاً بیارزش بود. کتاب، موسیقی و فوتبال...
بهار دلکش، تار استاد لطفی، با صدای استاد شجریان، نوع زیرخاکی!
دریافت( حجم دو مگابایت)
(دریافت نسخه کامل برنامه از آپارات با حجم شصت و هشت مگابایت)