- آقاگل
- چهارشنبه ۸ فروردين ۹۷
تعطیلات عید هیچوقت نتونسته تعطیلات خوبی باشه. اگر لذت سالن رفتن و فوتبال بازی کردن با دوستای قدیمی نبود حتی میتونستم بگم نه تنها نتونسته تعطیلات خوبی باشه بلکه تعطیلات بدیه. ولی دو روز آخر تعطیلات امسال رو دوست داشتم. دو روزی که فارغ از گشتزنیها و دیدوبازدیدهای الکی عیدانه فرصت کردم تنهایی بزنم به دل کوه و دشت. بزنم به دل کوه و دشت و یک جای ساکت و آروم بشینم و کتاب بخونم.
«من فقط میتوانستم زمینی را که ترک کرده بودم دوست بدارم. زمینی که وقتی با ناسپاسی در قلبم شلیک کردم از خون من رنگین شد. هرگز نمیتوانم نسبت به آن بیعلاقه باشم. شبی که ترکش میکردم احساس کردم حتی بیشتر از همیشه دوستش دارم. آیا در کرهی جدید نیز درد و رنج وجود دارد؟ در کرهی ما فقط با درد و رنج میتوان دوست داشت. فقط با رنج. ما جز رنج کشیدن راه دیگری برای عاشقی نمیشناسیم. اگر بخواهیم دوست بداریم باید رنج و درد را نیز تاب بیاوریم.»
پستی به سبک نویسنده وبلاگ «کتاب حرف میزند»
+لب چشمه، آبشار سمیرم