داستان از شب بازی رُم و بارسلونا شروع شد. جایی که تیم کارشناسی صداوسیما تصمیم به مات کردن لوگوی باشگاه ایتالیایی، یعنی رم گرفت. حرکتی که البته با گسترش فضای مجازی به‌سرعت در شبکه‌های تلگرامی و حتی سایت‌های خبری دنیا منتشر شد و یک‌روزه تبدیل شد به یک لوگوی دردسرساز. اینکه مات کردن لوگوی فوق کار درستی بود یا اشتباه موضوع بحث من نیست. راستش به این بهانه علاقه‌مند شدم کمی بیشتر در مورد این لوگوی عجیب‌وغریب بخوانم. لوگویی که الحق داستان جالبی داشت.

در لوگوی فوق، و البته تصویر بالا ماده‌گرگی به اسم گرگ کاپیتول را می‌بینیم که در حال شیر دادن به دو پسربچه به اسم‌های رموس و رمولوس است. در سمت چپ تصویر نیز زنی به اسم رئاسیلویا را به همراه مردی می‌بینیم که گویا مادر این دو پسربچه بوده است. پسرانی که طبق داستان‌های اساطیری ایتالیا نوه‌های نومیتر، پادشاه آلبانولگا هستند. آلبانولگا درواقع همان مکانی است که بعدها شهر رم در آن بنا شد. نومیتر و برادرش آمولیوس از نسل قهرمان تروا آئیناس بودند. نومیتر دختر و پسری داشت که نام‌های آن‌ دو به ترتیب رئاسیلویا و لائوس بود. آمولیوس که سودای پادشاهی را در سر داشت برادرش نومیتر را همراه پسرش لائوس کشت؛ و فرزند دخترش رئاسیلویا را مجبور کرد تا راهبه شود. تا به این وسیله جلوی فرزند دار شدن رئاسیلویا را بگیرد؛ اما، اما ازآنجایی‌که چرخ کبود بازیچه‌ها بسیار دارد و همیشه به اختیار ما نمی‌چرخد، خدای جنگ یعنی جناب مارس عاشق رئاسیلویا شد؛ و سرانجام این هم‌آمیزی باردارشدن رئاسیلویا بود. آمولیوس که از این داستان و باردارشدن رئاسیلویا آگاه می‌شود او را به زندان می‌اندازد؛ و پس‌ازاینکه دو فرزند دوقلوی رئاسیلویا به دنیا می‌آیند او را می‌کشد و دو فرزندش را به رودخانه تیبر که سومین رود طویل ایتالیاست می‌اندازد. ولی چرخش روزگار این دو پسر را به کناره‌ی رود می‌رساند و از مرگ نجات می‌دهد! پس‌ازآن سروکله ماده‌گرگ داستان پیدا می‌شود. رموس و رمولوس به‌وسیله این ماده‌گرگ که در این داستان گرگ کاپیتول نامیده می‌شود بزرگ می‌شوند؛ و در ادامه داستان انتقام کشته شدن مادر و پدربزرگ را از جناب آقای پادشاه آمولیوس می‌گیرند. پس‌از آن‌ هم پایه‌های شهر رُم را در تپه‌ای به نام پالاتیوم بنا می‌گذارند؛ و شهر رم را ایجاد می‌کنند؛ و رمولوس پادشاه رم می‌شود.