- آقاگل
- سه شنبه ۱ خرداد ۹۷
الهی! از خاک چه آید؟ مگر خطا، و از علّت چه زایَد مگر جَفا، و از کریم چه آید جز وفا.
الهی! باز آمدیم با دو دست تُهی، چه باشد اگر مرهمی بر خستگان نهی.
الهی! گَنج درویشانی، و زاد مُضطَرانی1، و مایۀ امیدگانی، و دستگیر درماندگانی. چون میآفریدی جوهر2 معیوب میدیدی، میبرگزیدی، و با عیب میخریدی و بر گرفتی و کَس نگفت که بردار، اکنون که برگرفتی بِمَگذار و در سایۀ لُطفات میدار و جز به فضل خود مسپار..
گر آب دهی نهال خود کاشتهای
ور پست کنی بنا خود افراشتهای
من بنده همانم که تو پنداشتهای
از دست مَیَفکنم چو برداشتهای
1- بیچارگان 2- اصل و اساس