الهی! همه به تن غریبند و من به جان و دل غریبم، همه در سفر غریبند و من در حَضَر غریبم.

الهی! هر بیماری را شفاء از طبیب است و من بیمار از طبیبم، هرکه را ز قسمت بهرۀ اوست و من بی نصیبم، هر دلشده‌ای با یاری و غم‌گُساری است و من بی‌یار و غریبم.


همه شب مردمان در خواب و من بیدار چون باشم؟

غُنوده هر کسی با یار و من بی‌یار چون باشم؟