جر نزن، لیگ برتر منظورم بود، خدا رو شکر که خودت هم اطمینان نداری به حرفت که پای حذفی رو میکشی وسط:)
من ترسم از تراکتور نیست که میدونم تو بهترین حالت سوم، چهارم میشه. ترسم از داوری و تیم همشهری و آبهای آلوده است. ضمن اینکه همۀ این سالها با قهرمانی یا بیقهرمانی قرمز بودیم و هستیم. یک ساله هوادار نشدیم خلاصه. :)
خوشم میاد همیشه از قبل ناله از داور رو شروع میکنین که اگه باختین یا نتیجه دلخواه تون نبود، توپ رو بندازین تو زمین داور. دیدین داور ناعادل بود، دیدین بازی کثیف و فرمایشی بود. :)
بله شما فقط از خدا میترسین:)
بازی امروز رو دیده باشین میدونین از چی مینالم. از اینکه آقای خورشیدی عادت داره توی نیمۀ اول خیلی سخت کارت بده. نیمۀ اولی که راحت میتونست دو سه بار کارت بده و نداد! یه صحنه هم نادری رو توی محوطۀ جریمه زدن که پنالتی میتونست باشه.
من تو شهر که نبودم ولی همیشه بعد از بازی، دم غروب، صدای بوق و داد و نیهمبونه و ماشینها از اونسر شهر تا خونهی ما میاد ولی دیشب صدای خاصی نبود به جز اون آهنگ بندری که حتی قبل از بازی هم بود ،فکر کنم دربی ارومی رو گذرونده بودن :)
نی همبونه بعد از برد و فوتبال :)) چه حس جذابیه آقا.
اینجا هم زیاد شلوغ نشد. شاید همه سرگرم سفر و عید و اینا بودن. شایدم دل و دماغ نداشتن.