صفرم: راستش صحفۀ وبلاگ رو که باز کردم، نیتم نوشتن دربارۀ اسطوره و زمان مقدس و نوروز بود. اما همین که چند جمله‌ای نوشتم، احساس کردم حرف‌هام زیادی تکراریه. این شد که برگشتم و آرشیو وبلاگ رو نگاه کردم و بعله! پارسال چنین پستی رو نوشته بودم خلاصه که اگر دوست داشتید بخوانیدش: نوروز، زمان مقدس

یکم: امسال نخستین عیدیه که دور از خانواده‌ام. دور از پدر، مادر و برادرها. با اینکه بهمن‌ماه بود که دیدمشان، اما دلم مثل سیر و سرکه برای خانه می‌جوشه. فعلاً روزگارِ قدارِ کج‌مدارِ لاکردار با همه سر لح افتاده و خب من هم یکی از هزارها. چاره‌ای هم نیست. فعلاً همین‌که می‌دانم در سلامت به سر می‌برن برام کافی است. امیدوارم خانوادۀ شما هم سالم و سلامت و برقرار باشند. شما هم سالم و سلامت و برقرار باشید.

دوم: این شعر «نوروز بمانید که ایام شمایید، آغاز شمایید و سرانجام شمایید» از مولانا نیست. این‌قدر توی پیامک‌های تبریک این بیت رو منتشر نکنید. اصلاً دو کلمه خلاقیت داشته باشید. متن خوب بنویسید.

سوم: ساعت برنارد رو یادتونه؟ همون‌که برنارد با زدن دکمه‌اش زمان رو متوقف می‌کرد و دست به هرکاری که دوست داشت می‌زد؟ خب من همیشه دوست داشتم جام جهان‌نمای جمشید رو داشته باشم. خوبه آدم از همون روز سال تحویل بدونه تا یک سال آینده قراره چه اتفاق‌هایی بیفته. لااقل دم به دقیقه سورپرایز نمی‌شه.

«جامی را موبدان و حکیمان برای جمشید ساختند که آن جام را جهان‌نما نام نهادند. هر بار که تحویل حمل شدی؛ آنچه تأثیرات امتحان کواکب بود، همه در جام پیدا شدی و هرچه در اول سال تا تحویل دیگر از حوادث فلک بود در آن جام ظاهر شدی. و پنهان‌ها آشکار می‌گشت و شعبده‌ها به هرحال واقع و ظاهر شدی و جمشید از آن باده می‌خوردی.»

چهارم: حسین علیزاده قطعه‌ای داره به اسم نوروز شصت و دو. تا همین امروز صح فقط با اسم نوروز می‌شناختمش. عجیب این بود که هربار شنیدمش ناخودآگاه یاد جنگ افتادم. یاد یک شادی همزمان شده با بدبختی، با رنج، با گرفتاری. انگار که جشن عروسیت رو وسط میدان جنگ برپا کرده باشی. یک چیزی بین گریه و شادی. برای من نوروز امسال یک همچین نوروزی است. پیشنهاد می‌کنم بشنویدش. (بیان اجازه نداد پخش مستقیم بگذارم! نفهمیدم چرا.)


دریافت


پنجم: حرف‌های تکراری مثل مراقب خودتون باشید، وایتکس و آب ژاول را خیلی توی محلول نریزید، عید دیدنی نرید، دست‌هاتون رو با آب و صابون بشورید و ... رو نمی‌زنم دیگه. می‌دونم که می‌دونید. این آخر سالی حرف دیگری نیست. فقط اینکه سال نوتون جدید باشه.

همین.