زمون بچگی یادمه فقط خانۀ همسایه تلفن داشت. این‌طوری بود که هروقت کسی کار واجبی با اهالی خانۀ ما داشت، باید زنگ می‌زد خانۀ همسایه. بعدها توی مدرسه جوک بامزه‌ای شنیدم که می‌گفت: «فلانی. حالا من تلفن ندارم. شمام نباس یه زنگ بزنی؟» خلاصه این جوک بامزه رو ما یک عمر زندگی کردیم.
بگذریم. غرض اینکه حالا من از دی‌ماه نگفتم: بیاید حرف بزنیم. شما هم نباید بیایید حرف بزنیم؟ این بود رسم سرای سپنج؟
خب دیگه چه خبر؟