۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیگه چه خبر؟» ثبت شده است

حرف بزنیم

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۹ خرداد ۹۹
  • ۱۹ نظر

اگر دوست داشتید بیاید کمی از روزهاتون بگید. از اینکه چه کارا می‌کنید، روزهای زندگی‌تون چطور می‌گذره و حال دلتون چطوره؟ اصلاً ساده‌ترش کنم دماغتون چاقه؟

حرف بزنیم

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۲۲ فروردين ۹۹
  • ۳۸ نظر
زمون بچگی یادمه فقط خانۀ همسایه تلفن داشت. این‌طوری بود که هروقت کسی کار واجبی با اهالی خانۀ ما داشت، باید زنگ می‌زد خانۀ همسایه. بعدها توی مدرسه جوک بامزه‌ای شنیدم که می‌گفت: «فلانی. حالا من تلفن ندارم. شمام نباس یه زنگ بزنی؟» خلاصه این جوک بامزه رو ما یک عمر زندگی کردیم.
بگذریم. غرض اینکه حالا من از دی‌ماه نگفتم: بیاید حرف بزنیم. شما هم نباید بیایید حرف بزنیم؟ این بود رسم سرای سپنج؟
خب دیگه چه خبر؟

حرف بزنیم

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۱۹ دی ۹۸
  • ۲۸ نظر

میون کلومتون قند و عسل. توی بیان سمی چیزی پاشیده شده؟ امروز عصر وقتی وبلاگ رو باز کردم دیدم فقط یک وبلاگ ستاره‌اش روشته و بقیه همچنان خاموش. میگن وقتی عزیزی رو از دست می‌دی، باید دورۀ سوگ رو طی کنی و بعد دوباره برگردی به زندگی. میگن اگر زیاد توی سوگ بمونی و زانوی غم بغل بگیری، دلت سیاه میشه. یادت میره اصلاً برا چی زنده‌ای و چه وظیفه‌هایی داشتی. خلاصه می‌دونم روزای سختی بوده و می‌فهمم که حس و حال خوبی نداشتیم این چند روز و هنوز هم احتمالاً نداریم. امّا می‌خوام خواهش کنم بیاید برگردیم به زندگی. به جریان اصلی زندگی و اگر به هر دلیلی حب و بغضی توی دلمون هست و باقی مونده، ازش بهره بگیریم برای رسیدن به هر هدف و دغدغه‌ای که داریم. خلاصه که: «خدایا مگذار غم‌هایم مرا از انجام وظایفم باز دارد.» همین و بس.

و اینکه، می‌دونم حال اجتماعی‌مون خوب نیست. پس بیاید از حال فردیمون حرف بزنیم. از کارهایی که این روزا داریم می‌کنیم. خلاصه بیاید از حال و اوضاع خودتون بگید. بیاید بگید ببینم از زندگی فردی‌تون چه خبر؟

از گوشه و کنار زندگی

  • آقاگل ‌‌
  • چهارشنبه ۶ آذر ۹۸
  • ۲۲ نظر

یک

همۀ این چند روز گذشته برایم مثل یک رؤیاست. شاید هم یک کابوس. راستش وقتی به تمام اتفاق‌های این چند روز فکر می‌کنم، بیشتر یاد رمان‌های سوررئال می‌افتم تا دنیایی که سال‌هاست در آن زندگی می‌کنیم. هنوز گیجم و نمی‌فهمم چطور این همه اتفاق در طور ده روز افتاد. نمی‌فهمم من به عنوان یک شهروند کجای این جریان هستم و چه وظیفه‌ای دارم. این انفعال و این احساس کرختی تمام این روزها همراهم بوده و هست.

دو

اینترنت هنوز در شهرهای زیادی قطع است. اینترنت همراه تا همین امروز هم وصل نمی‌شد. روز شنبه که بالاخره اینترنت خانه وصل شد و صفحۀ گوگل را بعد از روزها دوری دیدم، فقط توانستم یک کار انجام دهم. اینکه در لحظه لپتاپ را خاموش کنم و از اتاق بزنم بیرون! نمی‌فهمیدم چرا باید به خاطر وصل شدن دوبارۀ اینترنت خوشحال بود. مثل این بود که کسی حقت را مدت‌ها خورده باشد و بعد از روی دل‌سوزی درصد کمی از همان چیزی که حقت بوده را با کلی... خداوندا هنوز احساس می‌کنم برای بیانش کلمه کم دارم! 

سه

سرعت بالا آمدن قالب‌های بیان را که نگاه می‌کردم، متوجه شدم قالب قبلی جزء پنج شش وبلاگ کند بیان بوده و اصلاً نمی‌فهمم چرا این همه وقت متوجه کندی‌اش نشده بودم. قالب را روز اول به صورت موقت تغییر دادم. ولی حالا فکر می‌کنم خیلی هم بد نیست. ساده است و محتوای متنی در آن برجسته‌تر است. خلاصه اگر نظری دربارۀ قالب دارید بگید.

چهار

خب دیگه چه خبر؟ می‌گفتید.

حرف بزنیم

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۳ آبان ۹۸
  • ۲۵ نظر

سلام

حالا ما تلفن نداریم. شما هم نباید زنگ بزنید؟

 از روزهای بارونی چه خبر؟ اوضاع احوال چطوره؟

بیاید یه کم حرف بزنیم.

دیگه چه خبر؟

حرف بزنیم

  • آقاگل ‌‌
  • پنجشنبه ۲۸ شهریور ۹۸
  • ۳۷ نظر

بیاید حرف بزنیم.

از شروع پاییز، از دانشگاه و مدرسه، از تمام شدن فصل گرما، از بلندتر شدن شب‌ها، از خودتون، از زندگی، از هر جایی که دوست دارید. اصلاً بیاید بگید ببینم حال و اوضاعتون چطوره؟ چه خبرا؟


حرف بزنیم

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۸ شهریور ۹۸
  • ۲۶ نظر

 حالا ما تلفن نداریم، شما هم نباید یه زنگ بزنین؟

بیاید یه کم حرف بزنیم. از هر چیزی که دوست دارید.

حرف بزنیم

  • آقاگل ‌‌
  • سه شنبه ۲۹ مرداد ۹۸
  • ۱۷ نظر

حالا که امروز روز عیده و امیدوارم حال همه خوب باشه، بیاید یه کم حرف بزنیم.

چه خبر؟

اوضاع احوال؟