- آقاگل
- شنبه ۱۰ خرداد ۹۹
فوتبال از جذابیت های زندگیمون!
یه نکته ای که دیدم تو این فیلم و خیلی دوسش داشتم ، اون تلاشی هست که گفتین..تلاشی که حتی ممکنه منجر به آسیب بشه ولی خب ادامه میدن به تلاششون حتی اگه موفق نشن! :))))
اول که ویدیو شروع شد، خواستم بگم این بیشتر ۱۵ دلیل برای خودکشی کردن بود :/ تا بعد متوجه شدم اینا دفاعا بودن که نمیذاشتن گل بشه، نه فورواردا که سوتی بدن توپو بزنن بیرون :))
اولش فکر کردم یه کلیپ انگیزشیه، بعد که دیدم فوتباله گفتم آخه فوتبال هم دلیل میشه برای زیستن؟
با اینکه اصلا فوتبالی نیستم اما بسیار زیبا و هیجان انگیز بود
عجب دلیل خفنی :)
و واقعا فوتبال یکی از بزرگ ترین دلیل های زندگیه :)
حقیقتا روحم شاد شد این ویدیو رو دیدم :)
عمیقا دلم برای دیدن یه فوتبال مشتی تنگ شده ، عمیقا !
یه لحظه اون وسطای فیلم دلم عمیقا برای فوتبال بازی کردن و فوتبال دیدن تنگ شد [لبخند چپلوک]
با اینکه علاقه ای به فوتبال ندارم اما این لحظات خنده به لبم اوردن و یه درک عمیق از تلاش کردن و تسلیم نشدن شاید همون وقتی که تسلیم میشی یه قدم با هدفت فاصله داری
*قانع شده، و به افق چشم می دوزد تا ببیند کجایش برای محو شدن مناسب تر است.*
اگه دقت کنی دهن همشون سرویس شد.
به چیزی که میخواستن رسیدن ولی یا پاشون خرد شد یا کمرشون از وسط نصف شد.
فوتبال مسئله مرگ و زندگی نیس بلکه از مرگ و زندگی هم مهمتره. اولین چیزی که به ذهنم نشست بعد دیدن این کلیپ همین جمله بیل شنکلی بود.
ولی خارج از اینا نگاهت به فوتبال برام جالبه. یه حرکت برخلاف جریان آب قشنگ داری. بیشتر دروازه بانها و مدافعان برات جذابن. ولی خوبه توی دنیای سوپراستارها تو عاشق زحمتکشا بمون.
با جون و دل از هدفشون تو فوتبال دفاع کردن، دمشون گرم.
هدفی که آدم برای رسیدن بهش حاضره تلاش کنه
و خورد شه و حرف بشنوه، واقعا شیرین و رسیدنی هست.
از این جور هدفها دلم برا شما و بزرگواران بیانی میخواهد.
عجب چیزی بود واقعا.
من به نوعی اصلا از فوتبال خوشم نمیاد.هشتگو که دیدم اصن قصد نداشتم ویدیو رو ببینم.منتها کامنتارو که خوندم و ویدیو رو دیدم، فهمیدم عجببب چیزی بود لامصب
تا حدودی موفق بودین( من واقعا ادمی ام که فوتبال دیدن و در مورد فوتبال خوندن اعصابمو خورد میکنه)
اون بخش بدبین و نتیجهگرای وجودم الان داره میگه که با این همه زحمت و مصدومیت آیا تهش مسابقه رو بردن این تیم ها یا نه؟!:دی
ولی جدای از همه اینها، دلم خیلی تنگ شد واسهی دیدن فوتبال و لیگ قهرمانان...
من و فوتبال با هم دوست صمیمی نبودهایم. بازیکردن رو دوست داشتم امٌا تماشا کردن رو نه - به غیر از موارد خاصّ، مثل بازیهای ملّی- ، قبلاً گاهی سعی میکردم که بعضی از بازیها رو به زور هم که شده تماشا کنم تا پیش همسن و سالان، یه حرفی داشته باشم برای گفتن، امّا نشد. همیشه فوتبال منو به یاد کلکلهای بعضاً بیخودی و اعصابخوردکن میانداخت، به یاد تماشاچیهایی - شاید بیمنطق- که کل زندگیشون شده لمزدن جلوی تلویزیون و دیدن فوتبال یا رفتن به یه شهر دور برای تماشا از داخل استادیوم، شاید هم به یاد خیلی چیزای دیگه.
امّا این نگاه شما و نگاه یک عزیز دیگه نسبت به فوتبال، خیلی برام جالبه. بنظرم لازمه که یه تجدید نظر بکنم دربارهاش. یه کتابی هم هست دربارهی فوتبال و زندگی -اگه اشتباه نکنم- که آقای فردوسیپور ترجمهاش کرده. نمیدونم خواندید یا نه؟!
همچنین، این پانزده دلیل که شما آوردی برای زندگی، نه کلیشه بودن و نه شعار، بلکه واقعیت محض بودن و آزمایششده و غیرقابل انکار. کلیپشو دانلود کردم تا بعداً بازم تماشایش کنم. دیگه نمیدونم آگه کسی نخواد با این دلایل قانع بشه برای ادامه زندگی، به چی میخواد قانع بشه؟!
ممنونم از شما.
بازم از فوتبال بگید برامون. :)