سؤال اینجاست. آیا برای پیروز شدن، برای رسیدن به خط پایان و برای کسب موفقیت حق داریم تمام اصول اخلاقی رو زیر پا بگذاریم یا نه؟

توی مرحلۀ یک چهارم نهایی جام جهانی 2010، اروگوئه به سد محکم غنا خورده بود. غنا از هر نظر تیم برتر میدان بود و روی کاغذ باید برندۀ بازی می‌شد. رقابت نفس‌گیر دو تیم تا دقیقۀ 120 مساوی بود و درست در آخرین دقیقۀ بازی روی یک توپ سرگردان، این بازیکنان غنا بودن که می‌تونستن دروازۀ اروگوئه رو باز کنن. صعود به نیمه‌نهایی جام جهانی برای یک کشور آفریقایی چیزی فراتر از یک رؤیا بود؛ اما در آخرین لحظه، در آخرین صدم ثانیه‌ها این لوئیس سوارز، مهاجم اروگوئه بود که درست روی خط دروازه توپ رو با دست زد و اجازۀ باز شدن دروازه تیمش رو نداد. سوارز اخراج شد. پنالتی برای غنا. به نظر می‌رسید تمام مردم آفریقا باید از صعود غنا به دور بعد خوشحال باشن. دوربین تماشاگرها رو نشون می‌داد که با پرچم غنا به رقص در اومده بودن. همه چیز برای یک صعود تاریخی آماده بود؛ اما وقتی آساموا جیان پنالتی رو به تیر افقی دروازه کوبید، جهان روی سر آفریقا خراب شد. کار به ضربات پنالتی کشید و بعد هم این اروگوئه بود که بازی رو با نتیجۀ چهار-دو برد و به نیمه نهایی صعود کرد.

خطای هند سوارز تنها در چند صدم ثانیه میلیون‌ها هوادار رو در امریکای جنوبی خوشحال کرد و البته میلیون‌ها هوادار رو در آفریقای غربی ناراحت. چیزی شبیه خطای هند تیری هانری در بازی با ایرلند جنوبی یا گل دست خدای مارادونا در جام‌جهانی 1986. در شب عجیب اف‌ان‌بی ژوهانسبورگ، یک قانون شکنی ساده و زیر پا گذاشتن اخلاق مساوی شد با خوشحالی میلیون‌ها نفر در اروگوئه و امریکای جنوبی؛ اما درست در نقطۀ مقابل همین قانون‌شکنی ساده، میلیون‌ها نفر رو هم در اندوهی بزرگ فروبرده بود و از حق‌شون و از چیزی که باید به‌دستش می‌آوردن محروم کرده بود. البته که رسم این سرای سپنج هرگز چیزی جز این نبوده و چیزی هم جز این نیست.