یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشته و آدم های گذشته نداری! دیگه می تونی واسه همشون آرزوی خوشبختی کنی؛ یه جور رهایی و بی احساسی کامل!

از اون به بعد با کسی جر و بحث نمی کنی! به همه لبخند می زنی و از همه چیز ساده می گذری!

مردم بهش میگن قوی شدن...

اما من میگم سِر شدگی...!


"روزبه معین"

"قهوه سرد آقای نویسنده"