- آقاگل
- دوشنبه ۲۸ تیر ۹۵
دستانم بوی گل می داد،
به جرم چیدن گل،
به کویرم تبعیدم کردند
و
یک نفر نگفت:
شاید گلی کاشته باشد!
"سینا بهمنش"
ذهن آدم که ذاتا مریض باشه وقتی یک شعر رو براش میخونین، نتیجه اش میشه نوشته های زیر! و خنده حضار!:
زبان حال مارها:
دستانم بوی پونه می داد!
به جرم چیدن پونه ها
به کویر تبعیدم کردند
و
یک نفر نگفت:
شاید پونه ای را نوازش کرده باشد!
(و سال های سال گفتند مار از پونه بدش میآمد!)
زبان حال گرگ ها:
دستانم بوی گوسفند می داد!
به جرم دریدن گوسفندان
به کویرم تبعید کردند
و
یک نفر گفت:
شاید گوسفندی را از مرگ نجات داده باشد!
زبان حال مترسک ها:
دستانم بوی پر می داد!
به جرم رابطه با کلاغ ها
به کویر تبعیدم کردند
و
یک نفر نگفت:
شاید عاشق کلاغ ها شده باشد!