خوابیده ام و کافکا طور به او خیره شده ام! خودم را عنکبوتی می بینم که در تارهای این سیستم آموزشی اسیر شده! خدارا چه دیدید شاید روزی عنکبوتی در تار خود گیر افتاد! 




س.ن:

من و جناب(شایدهم سرکار خانم) عنکبوت و مقاله جات همین الآن یهویی!

ساعت چهار صبح بامداد چهارشنبه بیست مرداد نود و پنج!

این هم عنکبوت جان از یک زوایه دیگر

 اندازه یک کف دست بود! و تا برق رو روشن کردم نفهمیدم کجا رفت!