البته سهراب گفت اینجا چیز زیادی هم برای دل بستن وجود نداره:
"باید امشب بروم. من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم حرفی از جنس زمان نشنیدم. هیچ چشمی، عاشقانه به زمین خیره نبود. کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد. هیچ کسی زاغچه یی را سر یک مزرعه جدی نگرفت."
اما خب، وقتی زمان دل کندن ها میرسه آدمها بیشتر به چیزهایی که از دست میدن فکر میکنن تا به اون چیزی که میرسن...
عجب! این همه مدت فکر میکردم نیوتن فیزیکدان بوده نه عارف
+ یاد interstellar افتادم :)
دم سهراب جان هم گرم.
.
نیوتن که دانشمند بود. این تفسیری است از قانونش! نه از زبان خودش :)
شبیه اون کسی که یک بیل خاک دیگه اگر بر میداشت به گنج می رسید! ولی با خودش گفت عجب کار بیهوده ای! اینجا که هیچی نیست! اینجاست که میگم باید بیشتر تلاش کنی.