در فارسی کلمه‌های زیادی داریم، به‌خصوص از ریشه‌ی عربی، که آن‌ها را در معنایی متفاوت با کاربرد اصلی یا قدیم‌شان به کار می‌بریم. 


یکی از آن‌ها «رقیب» است، که، به‌خصوص در عرصه‌ی عشق و عاشقیِ جوان‌ها، پرکاربرد است و گاهی دردسرساز! رقابت امروزه به معنای تلاش برای پیشی‌گرفتن بر یکدیگر به کار می‌رود، اما در اصل و اساس به معنای نگهبانی کردن بوده است، یا همان «مراقبت» خودمان. یعنی ما، در گذر زمان، کلمه‌ی «رقابت» را از معنای اصلی خودش دور کرده‌ایم و به جای آن «مراقبت» را گذاشته‌ایم. به تبعِ آن، «رقیب» را هم دیگر به جای «نگهبان و محافظ و مراقب» به کار نمی‌بریم و آن را برای کسی استفاده می‌کنیم که یا می‌خواهد در کسب و کار از ما پیشی بگیرد و «رقیب کاری» است، یا می‌خواهد معشوق ما را از چنگ‌مان درآورد و «رقیب عشقی» است.


این را گفتم تا پس‌فردا اگر خواستید شعر و بیتی از سعدی یا حافظ انتخاب کنید و برای معشوق‌تان تلگرام بزنید و به درگاهش ناله‌های جان‌سوز کنید، برندارید مثلاً به نقل از حافظ بنویسید:


من ار چه در نظر یار خاکسار شدم

رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند


یا از آن بدتر:


روی تو کس ندید و هزارَت رقیب هست

در غنچه‌ای هنوز و صدَت عندلیب هست



رقیب در هر دوی این ابیات همان مراقب است و ربطی به رقیبِ توی ذهن شما ندارد. البته خیال نکنید مقصودم این است که از فردا کلمه‌ی «رقیب» را در معنای قبلی و ریشه‌ای‌اش استفاده کنید. غرض این است که با شناختِ بهتر واژه‌ها، شیرینی بیشتری از جزئیات زبان فارسی بچشیم و، به گفته‌ی زنده‌یاد ابوالحسن نجفی، حواس‌مان باشد که غفلت از معنای اصلی این واژه، اغلب موجبِ بدفهمی نوشته‌های پیشینیان، به‌خصوص شعر حافظ شده و می‌شود. 


نگران پیدا کردن شعر برای روضه‌های عاشقی هم نباشید. در آن دوران هم این‌طور نبوده که عشاق از دردسرِ رقیبان در امان باشند، فقط جور دیگری درددل می‌کردند. مثلاً می‌توانید وجه عرفانیِ این بیت مولانا را بی‌خیال شوید و آن را برای معشوق بی‌وفا یا خدانکرده خیانتکارتان بفرستید؛ صددرصد تضمینی و بدون درد و خون‌ریزی:


آه که من دوش چه سان بوده‌ام

آه که تو دوش که را بوده‌ای!



نوشته شده در خوابگرد