- آقاگل
- چهارشنبه ۲۸ مهر ۹۵
فکرم همه جا هست ولی پیش خدا نیست
سجاده ی زر دوز که محراب دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیال من ای دوست کجا نیست
از شدت اخلاص من عالم شده حیران
تعریف نباشد! ابداً قصد ریا نیست!
از کمیت کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست!
@پاتریک
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب!
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند
پدرش گفت که باید تو مهندس بشوی
پسرش گفت آرزوهایت ارزانی خودت پدر
من نخواهم که مهندس بشوم
نقاشی و شاعری دلخواه من است
شاعر :
دوستم :)
پدرش گفت که باید تو مهندس بشوی
من دیوانه معلم شدم و شد پسرم شاگردم
پسرش گفت که هر چه که تو خواهی من نخواهم
محال است محال که مهندس کشاورزی من بخواهم
دو بیت آخر فی البداهه از خودم :)
بازم دوستم همین الان فرمودند :دی
پسرش گفت که هر چه تو خواهی نشوم
محال است که من مهندس بشوم
+
حالا جالبه بدونین دوست من دختر همون معلم ادبیاتی است که تو دبیرستان بهمون تکلیف داد که با همون کلمات ابر و آسمان شعر بگم
یعنی داستان های روزگار خیلی شیرینه ...