- آقاگل
- پنجشنبه ۲۷ فروردين ۹۴
شب ها پنجره های روح بسوی خدا باز می شود
و خدا مثل نسیم، مثل عطر مثل یک آواز داودی، از این پنجره ها بدرون روح انسانبه مهمانی می آید و روح را خنک می کند، آرام می کند، لطیف میکند، شنوا می کند، و اگر نیازی باشد البته که به این نیازی هم پاسخ میدهد.
شما اهل درد به درد خو کرده اید و نمی شورید و فریاد نمی کشید و شوربختی تان را امری خدایی تلقی می کنید و مرض های بچه هایتان را خیال می کنید که خدا داده است تا بیازمایدتان.
و وای به حال رعیتی که خیال می کند آزمون خدای در حد فکر آن هاست که شیطان به ایشان فرمان می راند.
این خدای رعیت نیست که نمی شورد و برنمی انگیزد. این رعیت است که تن به شنیدن صدای قدرتمند خدایش نمی دهد. از خدا بتواره ای ساخته است که در برابرش خم و راست می شود و در عوض از او فردوس برین می خواهد.
گزیده هایی قدیمی از کتاب:
برجاده های آبی سرخ- نادر ابراهیمی