۱۸ مطلب با موضوع «مذهب نگاری :: عاشورا» ثبت شده است

لیلا بگفتا ای شهِ لب‌تشنه‌کامان

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۱۵ شهریور ۹۸
  • ۸ نظر

محمد جهان‌آرا را می‌دانم که می‌شناسید. همان ممد مشهور نوحۀ کویتی‌پور، همان ممدی که نبود تا پیروزی خرمشهر را ببیند و دوشادوش رزمنده‌‌ها با صدای کویتی‌پور نوحه بخواند. بگذریم از محمد جهان آرا و برسیم به شروه‌خوانی‌های بخشو. بخشو یا همان جهانبخش کردی‌زاده، نوحه‌خوان و شروه‌خوان بوشهری. ملودی آشنای «ممد نبودی ببینی» که بارها آن را شنیده‌ایم در اصل ملودیی قدیمی است که ریشه در مراسم‌ عزاداری جنوبی‌ها دارد.

روحی پاک در نوحه‌ها و عزاداری‌های جنوب جریان دارد که هیچ‌جای دیگر ندیده‌ام. از سنج و دمام زدن‌هاشان بگیر تا نوحه‌خوانی‌ها. مثل آنجایی که بخشو ایستاده در مرکز دایره، سینه‌زن‌ها دور تا دورش حلقه زده‌، با یک دست شال نفر کنار را گرفته‌اند و با دست دیگر سینه می‌زنند. بخشو صدایش را آزاد کرده و می‌خواند: 

«لیلا بگفتا ای شه لب تشنه‌کامان/ دستم به دامان، آقا الأمان» 

و بعد سینه‌زن‌ها دور می‌خورند و جواب می‌دهند:

«رودم به میدان می‌رود در چنگِ گُرگان

از هجر اکبر مشکل برَم جان

آه و واویلا کو اکبر من

نور دو چشمان تر من»

هربار که صدای بخشو را می‌شنوم و در ادامه جواب سینه‌زن‌ها را؛ به روحی فکر می‌کنم که درون این نوحه است و در نوحه‌های امروزی نیست. به روحی که در این عزاداری جاری است و در عزاداری‌های امروز جاری نمی‌شود. به روح جاری در صدای بخشو که می‌تواند لرزه بر وجود شنونده‌اش بیاندازد.


+اگر دوست داشتید مستند اربعین ساختۀ ناصر تقوایی را هم ببینید. یک مستند قدیمی است از عزاداری بوشهری‌ها، که بخشو هم در آن از زینب و علی اکبرش می‌خواند.



دریافت (نسخه‌ای که من دارم، از نسخه‌های قدیمی است.)


«لیلا بگفتا ای شهِ لب‌تشنه‌کامان

دستم به دامان، آقا الأمان

رودم به میدان می‌رود در چنگِ گُرگان

از هجر اکبر مشکل برَم جان

آه و واویلا کو اکبر من

نور دو چشمان تر من


شب‌ها نخفتم تا سحر پای گهواره

تا تو را کردم هیجده ساله

کردی امیدم ناامید، این بُد خیالت؟

رفتی ز دنیا، شیرم حلالت

آه و واویلا، کو اکبر من

نور دو چشمانِ ترِ من


دارم امیدی از خدا؛ یک بار دیگر

در برم آید نوجوانْ اکبر

گردم به دور قامتش، دستی به گردن

بوسم دو چشمِ شهلای اکبر

آه و واویلا، کو اکبر من

نور دو چشمانِ ترِ من


اکبر جوانِ تازه‌جنگ، این‌همه لشکر

تا کی بیاید در برم بینم

ترسم بمیرم نبینم روی او دیگر،

تا صفِ محشر نوجوان اکبر

آه و واویلا، کو اکبر من

نور دو چشمانِ ترِ من


ای زینب محزون بیا، کن تو امدادی

تا بُریم امشب رخت دامادی

اهل حرم گویند سرود، اندر این وادی

از بهر اکبر، تا کنیم شادی

آه و واویلا، کو اکبر من

نور دو، چشمان تر من


«محزون» سر و سینه زند از بهر اکبر

می‌کند نوحه با دو چشم تر

گردی شفیعش ای جوان در صفِ محشر

از سرِ جرمش بگذرند دیگر

آه و واویلا، کو اکبر من

نور دو چشمانِ ترِ من»

  • آقاگل ‌‌
  • چهارشنبه ۲۸ شهریور ۹۷
  • ۵ نظر

تو را به خون گلوی خودت قسمت می‌دهم. به آن وقت و ساعتی که شمر گردنت را از قفا برید. پیش خدا، روز پنجاه هزار سال، شفیع من بشو... شفیع منِ روسیاه، منِ...



«معصوم دوم-هوشنگ‌ گلشیری»

دیگر هوای نینوا دارد حسین

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۲۳ شهریور ۹۷



دریافت


کاروان کربلا 

شعر و صدای محمدحسین شهریار

نوای حاج‌ سلیم موذن‌زاده

ما هم آمده‌ایم .... با نامه‌های "کوفی "....

  • آقاگل ‌‌
  • شنبه ۸ مهر ۹۶
  • ۲۴ نظر

گفتند:«ای شیخ دل‌های ما خفته است که سخن تو در وی اثر نمی‌کند. چه کنیم؟». 

گفت:«کاشکی خفته بودی، که خفته را بجنبانی بیدار شود. دل‌های شما مرده است که هرچند می‌جنبانی، بیدار نمی‌شود».

تذکرة‌الاولیاء

ذکر حسن‌بصری رحمه‌الله‌علیه


س.ن:

این را می‌خوانم و فکر می‌کنم نکند دل‌های ما خفته که نه، مرده باشد؟ نکند بیش از حد درگیر پوسته شده باشیم. نکند فراموش کرده باشیم قیام عاشورا را. دلیلش را. هدفش را. نکند دل‌هایمان مرده باشد؟ که خفته را جنباندن بیدار کند و مرده را هرگز.

دیالوگ نوشت

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۷ مهر ۹۶
  • ۱۳ نظر

_ من یک بار او را دیده‌ام که با اسیرانِ نصرانی، عیسی مسیح را به شفاعت گرفت که آشفتگی نکنند و بند از پای ایشان برداشت. هنوزم این سخن در گوش است که فرمود: «ما برای برداشتن بند آمده‌ایم نه بند نهادن.» سرداری از فاتحان ایران بر جمل می‌خندید و حسین ابن علی او را به فریاد گفت:«ما آمده‌ایم با ظلم بجنگیم، نه آنکه خود ظالم باشیم.»

عبدالله: از او بسیار می‌گویند. و آنها که می‌گویند، چرا خود چون او نیستند؟

"روز واقعه"

"بهرام بیضائی"

کجائید ای شهیدان خدایی...

  • آقاگل ‌‌
  • دوشنبه ۳ مهر ۹۶
  • ۲۰ نظر


بی جهت دنبال برهان و کلام و منطقیم

چای بعد روضه کافر را مسلمان می‌کند!

 عکس از کانال درخت


+ ادامه اشعار را در اینجا بخوانید: دلتنگ چایی روضه ارباب هستم

++ بخوانید: هل من ناصر ینصرنی _ حسین وارث آدم

+++ بخوانید: لیک یا حسین _ حسین وارث آدم

س.ن:

این شبا بنده رو هم دعا کنید. 

اگر بیتی هم در ذهن دارید کامنت کنید. سپاس

#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله

  • آقاگل ‌‌
  • جمعه ۳۱ شهریور ۹۶


خاک کوی تو به صحرای قیامت فردا

همه بر فرق سر از بهر مباهات بریم...


#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله


+تک بیت‌های بی‌مخاطب را دریابید.

مِهر تو در سنگ هم کار خودش را می کند...

  • آقاگل ‌‌
  • يكشنبه ۳۰ آبان ۹۵


باز اربعین رسیده و غوغاست در زمین

اوج شکوه شیعه هویداست در زمین...


فرا رسیدن اربعین حسینی تسلیت باد.




کاروان غمت ای عشق چهل روز که هیچ 

تا چهل قرن اگر گریه کند باز کم است...