- آقاگل
- چهارشنبه ۲ خرداد ۹۷
- ۶ نظر
الهی! مشرب1 میشناسم، امّا واخوردن نمییارَم، دل تشنه و در آرزوی قطرهای میزارَم2، سِقایَة3 مرا سیری نکند من در طلب دریایَم، بر هَزار چَشمه و جوی گذر کردم، تا بود که دریا دریابَم. در آتش عشق غریقی دیدی؟ من چنانم؛ در دریا تشنهای دیدی؟ من آنم؛ راست به متَحَیِّری مانم که در بیابانم؛ فریاد رس که از دست بیدلی در اَفغانم4.
یاد تو اَنیس خاطر غمگینم
بی یاد تو یا هیچ کسی ننشینم
با یاد تو فریاد تو دارم شب و روز
شمع غم توست بر سر بالینم
1-آبشخور 2-زاری میکنم 3-ظرف آبخوری(آبشخور) 4-زاری(ندبه)
س.ن:
الهی... در دریا تشنهای دیدی؟