پدربزرگ آخرای سال که می‌شد گندمی که از محصول همون سال کنار گذاشته بود رو سبز می‌کرد؛ برای هر خوانواده یک سبزه عید. سبزه‌هایی که وقتی نگاهش می‌کردید می‌تونستید بفهمید چقدر عشق و علاقه پشت هر ساقه گندمش هست. اونقدر با وسواس از سبزه‌ها مراقبت می‌کرد که انگاری طفلی شیر خواره‌رو تر و خشک می‌کنه. شب های عید همیشه خونه پدربزرگ بودیم. آبگوشت‌های مادربزرگ و بعد جمع شدن دور کرسی تا مادربزرگ چایی بریزه و پدربزرگ برامون صحبت کنه.  و بعد نوبت سبزه‌ها بود. موقع تقسیم سبزه‌ها می‌گفت سبزه گندم نشونه‌ی مهر و محبت خونه است. برکته. باید سر سفره عید باشه. می‌گفت باید حواستون رو جمع کنید که ساقه‌ها همین‌طور صاف و یکدست بالا بیاد. نه اینکه یکی کوتاه بشه و یکی بلند. بعد قوری چایی رو بر می‌داشت و باز یکی یک چایی دیگه برای همه‌مون می‌ریخت و ادامه می‌داد هر کدوم از شما بچه‌ها و نوه‌ها مثل همین ساقه‌های گندوم هستید. در دل من همه‌تون یک دستید. نه یکی بلندتره و نه یکی کوتاه‌تر. بعد زیر زیرکی می‌خندید و می‌گفت البته به جز مادربزرگتون. اون ساقه بیدمشکِ وسط سبزه عید خودمه. شما جوون‌ها هم روزی ساقه بیدمشک خودتون را پیدا می‌کنید.


و حالا با اینکه دو سال از فوت پدربزرگ می‌گذره و دیگه نه زمین کشاورزی هست و نه محصولی. با این حال مادربزرگ چند روزی هست که با همون وسواس قدیمی که پدربزرگ داشت برای همه‌مون سبزه عید درست کرده و اجازه نمی‌ده که یک ساقه بیشتر از ساقه دیگه بالا بره.... و یک سبزه خاص که همه خوب می‌دونیم برای اینه که بره و کنار درخت بیدمشک پدربزرگ قرار بگیره...

.

.

.

یعنی به همه گفتیم توی دورهمی سازت رو با بهار کوک کن رادیو شرکت کنین. بعد خودمون تا الان شرکت نکردیم! خب از قدیم هم گفتن اول یک جوالدوز به کفش خودت بزن بعد سه تا سوزن به دمپاییی همسایه. برا همین خیلی خودجوش‌ طور تصمیم گرفتم اینبار به عنوان یک مخاطب در این کار شریک باشم. 

و خب حالا که یک جوالدوز به کفش خودم زدم حق دارم از سه تا همسایه‌هام بخوام که در این دورهمی شرکت کنین. :))


 پس دعوت می‌کنم از گندوم بانو(مادر خونده)، یک مترسک(رفیقِ جان) و خانه من(یک دوست خیلی خوب)، تا با نوشتن یک پست با این عنوان "سازت را با بهار کوک کن..." ساز بهار رو رسما کوک کنن. :))

بقیه هم بیکار نشینید. پاشید همین امروز بنویسید دیگه. 


 

+میگم این روزا هوا عجیب چسبناک شده و پیش بینی میشه اگه با همین فرمون جلو بره آخر هفته آهنگ بوی عیدی فرهاد خیلی بچسبه، بازهم میل خودتون.


++من عذر می‌خوام اگه کمی متن غم داشت... ولی به هر حال نی هم یک ساز محسوب می‌شه، اگرچه کمی با سوز و گداز.