- آقاگل
- سه شنبه ۲۲ فروردين ۹۶
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم!
از چه با دشمن جانم شده‌ام دوست ندانم...
"عماد خراسانی"
نظرات (۱۸)
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
- سه شنبه ۲۲ فروردين ۹۶
- ۱۸:۳۲
دوست از من پیش دشمن گفت و دشمن پیش دوست
دوست با من دشمنی کرده است و دشمن دوستی
عشق ینی دشمنی با خویشتن با این حساب
خواه با خود دشمنی کن خواه با من دوستی
"فاضل نظری"
خیلی خوب و عالی بود.
مرسی.
:))
فاضل یک دونه باشه.
gandom baanoo
- سه شنبه ۲۲ فروردين ۹۶
- ۲۲:۳۸
روزت مبارک پسرم :)
ایشالا سال دیگه نوه‌م این روزو بهت تبریک بگه!! ^__^
ایشالا سال دیگه نوه‌م این روزو بهت تبریک بگه!! ^__^
یک دو دوتا چارتا بکن ببین میشه؟ به فرض که همین امشب من ازدواج کنم. و به فرض اینکه تا اسفند یک بچه هم داشته باشم. باز تازه به دنیا اومده نمیتونه حرف بزنه که.
مگه اینکه فرض کنی من ازدواج کنم و برم یک بچه چهارساله رو به فرزندخواندگی قبول کنم. :))
رفیعه رجعتی
- چهارشنبه ۲۳ فروردين ۹۶
- ۰۰:۰۶
"اون که نمیدونه دوستمه ولی من که میدونم دشمنه!" دیالوگ فیلم فرهاد اصغری با تلخیص کوچک :|
+ واسه شفام بسیج شید همگی لطفا :|
شما رو برا شفا باید ببریم بندازیم توی ضریح دیگه. :d
Anne Shirley
- چهارشنبه ۲۳ فروردين ۹۶
- ۰۱:۳۷
هعی وای خروس بیچاره :| معلوم نیس با چه وعده ای اینقده خام شده بود :/
برای شادی آن خروس مرحوم صلوات :|
یحتمل زمان انتخابات بوده! :)
♫ شباهنگ
- چهارشنبه ۲۳ فروردين ۹۶
- ۰۷:۰۶
وقتی بهتون میگه: بیش مرنجان مرا برو!!
راهتون رو نکشین برین...
برگردین بهش بگین:
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست...
کرمونیا یک عبارتی دارن میگن "چیزی ام هسی؟ " منظور همون چه تحفه ایم هستی خودمونه. وقتایی که این شعر مولوی رو میخونم دقیقا پشت بندش همین عبارت رفقای کرمونی یادم میاد.
+بیش مرنجان مرا برو!
-گفتم آخه چیزیم هسی؟
:))
gandom baanoo
- چهارشنبه ۲۳ فروردين ۹۶
- ۱۹:۴۰
نوه من باهوشه زود حرف زدن یاد میگیره!!! :))))
بعدم تو یادت رفته خودت تو چه شرایطی به من روز مادرو تبریک گفتی؟؟؟ یه بچه چهار ساله بگیری؟؟!! یه بچه بیست ساله بگیر تا زودی هم بابابزرگ بشی ^__^
بعدم تو یادت رفته خودت تو چه شرایطی به من روز مادرو تبریک گفتی؟؟؟ یه بچه چهار ساله بگیری؟؟!! یه بچه بیست ساله بگیر تا زودی هم بابابزرگ بشی ^__^
:))
به قول معروف از دست تو گندوم. :d
Mohsen Farajollahi シ
- پنجشنبه ۲۴ فروردين ۹۶
- ۱۶:۳۵
نمیدونم چرا احساس میکنم جای خروس هستم :||||| !!!
+اوقات سخت میگذره ها... نه؟! :) ببخشید خیلی وقت بود نمیتونستم سر بزنم این درس و مشق حسابی سرم رو شلوغ میکنه!
+اوقات سخت میگذره ها... نه؟! :) ببخشید خیلی وقت بود نمیتونستم سر بزنم این درس و مشق حسابی سرم رو شلوغ میکنه!
اون روباهه کیه؟ :d
موفق باشی رفیق :))
آخرین مطالب
- برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را
- برای تمام کلاه ایمنیها
- یک مهمانی سه نفره
- هفتۀ کتاب و کتابخوانی اینترنتی
- از فلفلی تا آتش بدون دود | یادداشت مناسبتی هفتۀ کتابخوانی
- در ستایش روزانه نویسی
- دیگر حوصلهمان از این زندگی سر رفته
- چهل و یکم- حمید بابایی
- نقدی به جامعهای که سالهاست گرفتار نژادپرستی است
- برای خدایان احتمالی فوتبال
موضوعات
-
خودنوشت نگاری
(۴۷۹)
- طنزنگاری (۲۴)
-
شعر نگاری
(۲۳۷)
- فوتولوگ نگاری (۱۹)
- داستان کوتاه (۳۵)
-
کتاب نگاری
(۱۵۹)
- تذکرة الأولیاء (۳۷)
- شاهنامه نگاری (۱۳)
- عکس نگاری (۴۳)
- ورزش نگاری (۳۰)
- فوتبال نگاری (۶۰)
-
مذهب نگاری
(۱۶۱)
- عاشورا (۱۸)
-
رمضانیه
(۱۳۴)
- سی سحر سی دقیقه با کتاب (۲۷)
- مناجات سحرگاهی (۲۷)
- آهنگ نگاری (۴۲)
- فیلم نگاری (۲۲)
-
وبلاگ نگاری
(۷۲)
- مهمان نگاری (۲)
- سفرنامه نگاری (۷)