خبر خوب که به آدم می رسه ها قلبش تند تند شروع میکنه به زدن. یک حس خوبی بهت دست می ده.

غیر قابل وصفه این حس الان برای من.

خلاصه اش اینکه یکی از بهترین دوستان دوران دانشگاهیم ( که ان شالله همیشه دوست خوبم خواهد بود) قراره بره خونه بخت و بشه یک آقا داماد شاخ شمشاد. هم برای خودش خوشحالم هم برای خانمشون که همچین حسن انتخابی داشته J

شنیده بودم در مورد اشک شوق ولی تاحالا برای خودم اتفاق نیافتاده بود. الآن برای چند لحظه کل خاطرات این دوران تو ذهنم رفت و اومد. اشک توی چشم هام جمع شد.

ولی حیف من اینجام و اون اونجا. این دوری و دوستی هم ضرب المثل مزخرفیه الآن که بهش فکر می کنم.

موندم هدیه ازدواجشون چی باشه که خیلی خوشحالشون کنه؟ :دی

نمیدونم، گیج شدم.

فقط بگم امید جون یکی از بهترین دوستامی و بهترین لحظه هام رو با تو بودم و بهترین هارو برات آرزو می کنم برادر گلم.

عید بچه شیعه ها از این به بعد طعم دیگه ای برات داره، منم این عید رو به همون سبک قدیمی به خودت و همسر گرامیت تبریک می گم JJJ

عید آمد و عید آمد آن عید سعید آمد

برخیز و دهل میزن، کآن ماه پدید آمد