طبق معمول ساعت هشت صبح بالای سر این بنده نگارنده ایستاده و با مشت و لگد اسرار پشت اسرار که :"دادا سعید پاشووو"! و باز ما نیز مقاومت پشت مقاومت! که " نکن امیرحسن دادا سعید خوابش میاد!" و البته که دست آخر گودزیلاها پیروز اند!
و باز داستان تکراری ما و امیرحسین خان خانان :)
قسمت اول خوردن صبحانه دو نفره
قسمت دوم روشن کردن لبتاب همایونی این جانب توسط آن جانب و آغاز شیطنت های آن عالیجناب 
قسمت سوم وصل کردن فلش( کارت حافظه؟ ) به تی وی و کارتون دیدن آن جانب! 
اندر احوالات قسمت سوم لازم به ذکر است کارتون های مورد علاقه آنجانب چند عدد "دیرین دیرین" است و یک عدد کارتون "من شرور3" یا به قول خاله پسرجان "بنانا(Benana)"! که سرجمع حدود دو ساعت مارا از دست نامبرده در امان نگه می دارد!
القصه امروز هم همین اتفاقات تکرار شد با این تفاوت که گودزیلای فلاور این بار سوم اش هست که دارد کارتون بنانایش را می بیند! و من متعجبم از این نسل که چه مقاومتی دارند! :/


لوکیشن خانه
هشتک خاله پسر
هشتک بنانا
هشتک گودزیلا ها خستگی ناپذیرند!