- آقاگل
- سه شنبه ۱۸ اسفند ۹۴
مردی بود طالب گنج که دائماً از خدا گنج همی خواست. و چنین میگفت: "خدایا این همه آدم در این دنیا آمده و گنجها زیر خاک پنهان کردهاند، این همه گنج در زیر زمین مانده و صاحبانش رفتهاند، تو یک گنج به من بنمایان." مدتها کار این مرد همین بود و شبها تا صبح زاری میکرد. تا اینکه یک شب خواب دید! هاتفی در عالم خواب به او گفت: از خدا چه میخواهی؟ گفت: من از خدا گنجی میخواهم. هاتف گفت: من از طرف خدا مأمورم گنج را به تو نشان دهم. من نشانی هایی به تو میدهم، سر فلان تپه رو و تیر و کمانی با خودت بردار، روی فلان نقطه بایست و تیر را به کمان میکن. این تیر هرجا افتاد، گنج همان جاست!
بیدار شد، دید عجب خواب روشنی است. پیش خود گفت: اگر نشانیها درست بود، حتماً میتوانم گنج را پیدا کنم. وقتی رفت متوجه شد همه نشانهها درست است. روی آن نقطه ایستاد. فقط باید تیر را پرتاب کند،ولی یادش آمد که هاتف به او نگفت تیر را به کدام طرف پرتاب کن. گفت: اول به یک طرف پرتاب میکنم، ان شاء اللَّه که همان طرف است. تیر را برداشت به کمان کرد و به قوّت کشید و آن را رو به قبله پرتاب کرد. تیر در جایی افتاد. بیل و کلنگ برداشت و آنجا را کند، ولی به گنج نرسید. گفت: حتماً جهت را اشتباه کردهام. تیر را به طرفدیگری پرتاب کرد، ولی باز به نتیجه نرسید. به هر طرف که پرتاب کرد، گنجی پیدا نکرد. مدتی کارش این بود و این زمین را سوراخ سوراخ کرد ولی به چیزی دست نیافت! و چون ناراحت شد. باز به گوشه مسجد آمد و شروع به گله کرد و مدتها زاری نمود تا باز آن هاتف به خوابش آمد. گفت: حرف تو غلط از کار درآمد. هاتف پاسخ داد: مگر تو چه کردی؟ گفت: به همان جا رفتم، نشانیها درست بود و من نقطه مورد نظر را پیدا کردم. تیر را به کمان کردم و اول به طرف قبله به قوّت کشیدم. هاتف گفت: من کی چنین چیزی به تو گفتم؟ تو از دستور من تخلف کردی. من گفتم تیر را به کمان بگذار، هرجا افتاد همان جا گنج است؛ نگفتم به قوّت بکش. گفت: راست میگویی. فردا تیر را به کمان گذاشت و رها کرد، پیش پای خودش افتاد!
زیر پایش را کند و دید گنج همان جاست.
آنچه حق است اقرب از حبل الورید
تو فکندی تیر فکرت را بعید
ای کمان و تیرها برساخته
گنج نزدیک و تو دور انداخته
"مثنوی دفتر ششم"
س.ن:
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانهی تو هر دو جهان را چه کند؟
#دیوان_شمس
این پست را حتما بخوانید.
بدانید و آگاه باشی بازنشر کار خوب سهیم بودن در آن است. پس خوب بخوانید و بعد بازنشر دهید.
سپاس