توی پارک نشسته بودیم که پسرخاله جان گرامی با همون گفتار شیرین زبانانه خودش پرسید: "دادا سعید؟ چرا همه اش باد میاد!"
تصور کنید در پاسخ به این سوال، این بنده نگارنده چه جوابی دادم؟!
نشستم و نیم ساعت تمام کلیه اصول تولید باد و جابجایی جریان هوا به دلیل سرد و گرم بودن لایه های هوا رو برای یک طفل 3ساله شرح دادم! و این بنده خدا هاج و واج فقط نگاه کرد و هیچ نگفت!
دست آخر وقتی داشتم از تولید موج در استخر بر اثر وزش باد میگفتم پرید وسط حرف هام و ادامه داد که : " غازه پرید تو استخر! تو اردکی یا غازی؟ من غاز خوش زبانم! میای با من به بازی؟ نه جاانم!؟ چرا نمیای؟ واسه اینکه من صبح تا غروب میون آب مشغول کار و شستشو اما تو چی؟ روی سیاه موی بلند ناخن دراز! واه واه واه!" (رجوع شود به داستان حسنی نگو بلابگو-توضیح از این بنده نگارنده!)
.
س.ن:
یکی از تفریحاتم همین سر کار گذاشتن بچه هاست!
ولی در این مورد حس  کردم خودم نیم ساعت تمام سر کار بودم!
.
اینجاهم شبیه کانال تلگرام شده! یک عده ناراضی اند چرا پست میزاری!! تا پست میزاری سریع قطع ارتباط میکنن!
تازه خوشحال شده بودیم به خاطر رسیدن به آرزوی دوران کودکیها. دوباره شد99! :)